بین سوالات مختلفی که در رابطه با امــام زمـان(عج) هست رو حسابی گشتم و بالاخره ۲۸ پرسش عامیانه که فکر کردم جالبتر از همه هست رو جمع کردم شاید با خواندن این مطلب به خیلی از پرسش های خودتون برسید در پایان امیدوارم که این مطلب مورد عنایت امام زمان(عج)قرار بگیرد...
بخش دوم ... دارای 13 سوال و جواب (پایانی)
۱۶-آیا داستان جزیره خضراء واقعیت دارد ؟
پاسخ: بررسی منابع داستان جزیره خضراء
اصل این قضیه به دو حکایت باز میگردد که در بحار الانوار ج۵۳، ص۲۱۳، و ج۵۲، ص۱۵۹ چاپ اسلامیه آمده است.
الف. حکایت اول از کمال الدین، احمد بن محمد یحیی انباری است که در سال ۵۴۳ هجری(حدود ۹۰۰ سال قبل) نقل شده است.(این حکایت را ناشر بحار الانوار از محدث نوری در جنه المأوی نقل و به بحار الانوار اضافه میکند).
ب. حکایت دوم را علی بن فاضل مازندرانی در سال ۶۹۹ هجری قمری(۷۰۰ سال پیش) نقل کرده است.
نکات مشترک دو حکایت:
۱٫ محل سکونت امام زمان(ع) و فرزندان آن حضرت در جزیرهای در میان دریاست.
۲٫ امام زمان(ع) اکنون همسر و فرزند دارد.
۳٫ جزیرهای که امام زمان(ع) در آن است، بسیار خوش آب و هوا و سرسبز بوده و در نقاط دیگر دنیا نظیر ندارد.
۴٫ در آن جزیره میتوان امام زمان(ع) را دید.
۵٫ نظم اجتماعی، رفاه و کیفیت سلوک مردم در آن جزیره بسیار عالی است.
۶٫ ناقلان هر دو داستان(انباری و فاضل مازندرانی) ناشناخته و مجهول هستند.
نظرات راجع به این دو حکایت:
۱٫ گروه اندک بر این عقیدهاند که داستان واقعی است.
۲٫ برخی از کسانی که اصل داستان را پذیرفتهاند آن را با مثلث برمودا نیز تطبیق دادهاند.(ر.ک ناجی نجرا، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه علی اکبر مهدی پور؛ سید جعفر رفیعی، جزیره خضراء)
۳٫ پژوهشکران سترگی چون جعفر کاشف الغطاء، آقا بزرگ تهرانی، علامه شوشتری، جعف مرتضی عاملی، محمد باقر بهبودی و … بر این عقیدهاند که داستان جزیره خضرائ واقعیت ندارد و بر دو حکایتی که اصل داستان را پایه گدذاری کردهاند، اشکالات متعدد سندی ، تاریخی و متنی وارد است و آن دو نقل را کاملا از درجه اعتبار ساقط نمودهاند.
اینک به اختصار به ذکر برخی از مشکلات که به هر یک از این دو حکایت وارد شده است، به صورت جداگانه میپردازیم:
الف. حکایت علی بن فاضل مازندرانی:
ـ اشکالات سندی:
۱٫ مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار تصریح کرده که این حکایت را در کتابهای معتبر نیافته و به همین علت آن را به صورت مستقل در بابی جداگانه نقل میکند(بحار الانوار، چاپ اسلامیه، ج۵۲، ص۱۶۹)
۲٫ هیچ یک از علما و بزرگان معاصر علی بن فاضل مازندرانی، هم چون علامه حلی و ابن داوود اسمی از او و داستانش به میان نیاوردهاند. از این رو، این قضیه از چند حال خارج نیست: یا معاصران وی داستان او را دروغ و باطل تلقی کردهاند، یا اصلا چنین داستانی را نشنیدهاند و یا اینکه این داستان در زمانهای بعد از آنها ساخته شده است.
۳٫ در میان منابع موجود، کهنترین مأخذی که برای این داستان به چشم میخورد کتاب مجالس المؤمنین نوشته قاضی نورالله شوشتری است که در سال ۱۰۱۹ هجری قمری به شهادت رسیده است. این در حالی است که داستان جزیره خضرائ مربوط به سال ۶۹۹ هجری است.(جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، ص۱۹۰).(یعنی این کتاب، حدود ۳۰۰ سال بعد نوشته شده است).
بر این حکایت از نظر سندی اشکالات دیگری نیز وارد است که علاقمندان میتوانند به منابعی که در پایان معرفی میگردد مراجعه کنند. ما در اینجا به دلیل اختصار، به همین مقدار بسنده میکنیم.
ـ اشکالات متنی:
در داستان علی بن فاضل، به مطالبی اشاره شده که با مسلمات دینی سازگاری ندارد و روایات بسیاری بر خلاف آن مطالب آمده است از جمله در متن روایات آمده که فاضل مازندرانی از شخصی به نام سید شمس الدین میپرسد: چرا در میان برخی آیات قرآن کریم ارتباط منطقی وجود ندارد/ سید شمس الدین پاسخ میدهد: این قرآنی است که خلیفه اول(ابوبکر) جمع آوری کرده و بعضی آیات آن را حذف نموده است. او قرآن امام علی(ع) را نپذیرفت؛ به همین دلیل بعضی از آیات آن با هم سازگاری ندارد.
همانگونه که مشاهده میشود، اگر کسی این بخش از حکایت را قبول کند، به تحریف قرآن کریم معتقد شده است. این مطلب به اجماع شیعه و سنی و به موجب تصریح آیه « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛«البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را پاسبانی خواهمی نمود»(حجر، ۹) باطل و مردود است. از اینها گذشته اهتمام و توجه زیاد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و تعدد نسخهها و شیوع آن در بین مسلمانان، از زمان پیامبر(ص) و زیر نظر مستقیم آن حضرت تا حدی بود که تبدیل و تحریف آن، از امور ناشدنی و ممتنع به به شمار میآید.
به علاوه چگونه میتوان پذیرفت که عموم شیعیان در رنج و سختی و تحت فشار ظلم و ستم باشند ولی حضرت (و فرزندان او، بر فرض اینکه فرزند داشته باشد) در جزیرهای خوش آب و هوا، در آسایش زندگی کنند. این بر خلاف سیره اهل بیت است.
ب. حکایت انباری:
ـ اشکالات سندی:
داستان انباری فاقد هر گونه استناد است. چون صاحب کتاب التعازی خود، آن را نقل نکرده است؛ بلکه استنساخ کننده نامعلومی آن را در پایان کتاب التعازی افزوده که از اساس معلوم نیست این خبر را از کجا و از چه کسی شنیده است.
همچنین اشخاص مذکور در سند، شناخته شده نیستند و در کتابهای رجالی شیعه ذکری از آنان به میان نیامده است و شخصی هم که خبر را نقل کرده مجهول است. فقط بیان شده که شخصی مسیحی بوده است.
ـ اشکالات متنی:
از متن حکایت این طور استفاده میگردد که تاجری مسیحی با تعدادی یهودی و اهل سنت به زیارت نایب صاحب الامر(ع) مشرف میشوند. چگونه ممکن است صدها مسلمان شیعه و عالم با تقوا و عاشق امام زمان(ع) به چنین افتخاری نرسند ولی این جماعت چنین سعادتی داشته باشند؟
نکته دیگر این که در متن داستان، از شهرهایی نام برده شده که در منابع جغرافیایی معتبر و کهن مانند معجم البلدان و یاقت حموی، اصلا نامی از آنها برده نشده است. حال در صورتی که در این دو منبع اسامی روستاهای دور افتاده هم از قلم نیفتاده، چگونه ممکن است از جزیرهای با این عظمت ذکری به میان نیامده باشد.
نکته آخر این که در متن حکایت آمده که فرزند امام زمان(ع) از یهود و نصارا جزیه گرفت، ولی اموال اهل سنت را مصادره کرد.
علاقهمندان میتوانند برای مطالعه بیشتر به کتابها و منابعی که در ذیل معرفی میگرددع مراجعه کنند:
۱٫ علامه شوشتری، جعفر مرتضی عاملی، ابراهیم امینی، جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ترجمه ابوالفضل طریقهدار.
۲٫ غلامرضا نظری، جزیره خضراء، تحریفی در تاریخ شیعه.
۳٫ سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء در ترازوی نقد، ترجمه سپهری.
۴٫ مجتبی کلباسی، «بررسی افسانه جزیره خضراء»، فصلنامه انتظار، شمارههای یک تا چهار
۱۷-آیا مثلث برمودا همان جزیره خضراء است ؟
پاسخ: درباره این مسأله به نکاتی توجه داده میشود:
۱٫ در شمال غربی اقیانوس(نزدیک قاره آمریکا) جزایر کوچکی (حدود ۳۶۰ جزیره که ۲۰ جزیره آن مسکونی است) وجود دارد این جزایر به برمودا معروف هستند. برمودا نام یکی از جزایر بزرگ آن مجموعه است.
۲٫ مثلث برمودا به منطقهای مثلث شکل میگویند که یک راس آن، جزیره برمودا(۳۳ درجه شمالی و ۶۴ درجه غربی) است. و یک راس آن بندر میامی در ساحل شرقی ایالت فلوریدا از مهمترین بنادر ایالات متحده است. راس دیگر آن نیز سن خوان(سن ژاون) پایتخت پورتوریکو یکی از جزایر بزرگ دریای کارائیب است که در شرق کشور دومینیکن قرار دارد.
۳٫ از آنچه در بالا گفتیم وجود محلی به نام جزیره برمودا و ناحیهای به نام مثلث برمودا ثابت میشود. این جزایر از لحاظ جغرافیایی، محل مشخصی دارد و در نقشهها ثبت شده است.
۴٫ اصل نکته درباره این جزیره و مثلث برمودا اخباری است که مخابره و ثبت شده است. در حدود ۱۳۵۵ ش یعنی دو سال قبل از انقلاب اسلامی در ایران در تمام مطبوعات و رادیوها اخباری عجیب و غریب از حوادث دردناک و اسرارآمیز از این جزیره و منطقه نوشته و اعلام شد و به تبع آن در مجلات داخلی ایران نیز چیزهایی ترجمه و بیان گردید. اما اینک دیگر از آن خبرها نیست و در سالهای اخیر دیگر از چنین حادثههایی سخن گفته نمیشود در حالی که با گسترش ارتباطات باید اخبار بیشتر و دقیق تر از گذشته ارائه شود.
۵٫ بعضی درباره پخش گسترده این اخبار استدلال کردهاند که چون کشور کوبا رابطه خوبی با شوروی سابق داشت و از طرفی نزدیک بودن آن به ایالات متحده آمریکا خطر جدی برای آمریکا محسوب میشد و میتوانست جایی برای نصب ابزار جاسوسی و جنگی و در واقع پایگاهی برای شوروی در نزدیکی آن کشور باشد، لذا آمریکا به این فکر افتاد که در نزدیکی کوبا(مثلث برمودا) با شایعه کردن این اخبار، منطقه خطرناک و نا امنی ایجاد کند و در آنجا پایگاهی بسازد که کوبا را از نزدیک زیر نظر بگیرد و اگر کسی خواست نزدیک شود، او را از بین برده و آن را به نیروهای اسرار آمیز منتسب سازد.
بنابراین اخبار مخابره شده همه جنبه سیاسی و امنیتی داشته و در واقع ساختگی بوده است. البته امکان دارد برای واقعی جلوه کردن، چند هواپیما و کشتی را نیز از بین برده باشند. زیرا از آن جنایتکاران چنین چیزهایی بعید نیست.
۶٫ متاسفانه بعضی با شنیدن این اتفاقات و مشخصات ادعا کردند یا احتمال دادند که آن منطقه همان جزیره خضراء و محل زندگی اهل بیت امام زمان است در حالی که این احتمالی بیش نبوده و عقیدهای شخصی است که ابراز گردیده است. و میتواند نشان کج سلیقگی افراد باشد. زیرا وقتی اخبار دردآور و غم انگیز کشته شدن عدهای افراد بی گناه که بعضا راه را گم کردهاند یا سوار بر کشتی تجاری بودهاند دنیا را گرفت (بر فرض واقعیت داشتن این جریانها) و همه متاسف و ناراحتند و اظهار همدردی میکنند معلوم است کسی که بلند شود و ادعا کند که آنجا جزیره امام است و حضرت و یارانش چنین کارهایی را انجام دادهاند از روی ناآگاهی است! به راستی این ادعا به شنوندگان و خوانندگان چه پیامی را القا میکند؟ آیا جز این است که به خشونت طلبی و خونریزی دین اسلام و پیشوایان دین تاکید میکنند.
۷٫ وقتی از مدعیان وجود جزیره خضرائ میپرسند چرا تا به حال آن را کسی روی کره زمین ندیده است؟ میگویند از قدرت خدا دور نیست که آن را به حالت معجزه آسا و خارق العاده از چشمها دور کند و کسی آن را نبیند.
باید از اینها پرسید اگر خدا چنین کاری میکند، پس چه لزومی برای نابودسازی هواپیماها و کشتیها در آن منطقه هست و چرا باید این افراد بی گناه کشته شوند در حالی که میشود آنجا را نبینند و رد شوند؟ در حالی که آنچه در حدیث جزیره خضراء آمده(بنا به صحت آن) اشاره به کشته شدن دشمنان دارد. آیا کسی که راه را گم کرده و اتفاقا به انجا رسیده دشمن و مستوجب قتل است؟ آیا ارائه چنین تصویری از اسلام و امام صحیح است؟
نتیجه
یکم: مثلث برمودا وجود دارد، اما اخبار نقل شده درباره آن ساختگی و برای مقاصد سیاسی بوده است.
دوم: تطبیق آن بر جزیره خضراء ادعایی شخصی است و فقط توسط یک فرد ناشناخته به نام ناجی النجار ابراز گردیده است. به نوشته خود او فقط به خاطر تشابهاتی که بین جریان جزیره خضراء و اتفاقات نقل شده درباره مثلث برمودا وجود داشته به این نتیجه گیری رسیده است و طبیعی است که چنین نتیجه گیری، ارزش علمی ندارد.
سوم: پذیرش چنین چیزی، خدشه دار کردن چهره دین و خشن و خطرناک جلوه دادن امام رحمت و رأفت است که با قوانین مسلم دین سازگاری ندارد.
برای آگاهی بیشتر رک:
۱٫ فصلنامه انتظار ش۱ تا ۴، مقاله بررسی افسانه جزیره خضراء، مجتبی کلباسی؛
۲٫ جزیره خضراء از افسانه تا واقعیت، سید جعفر مرتضی ترجمه ابوالفضل طریقه دار
۱۸-توضیحی در رابطه با مسجد مقدس جمکران و نحوه ساخت آن و کتابی معرفی نمایید.
پاسخ: شیخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمی معاصر صدوق در تاریخ قم نقل کرده از کتاب «مونس الحزین فی معرفه الحق و الیقین» از مصنفات شیخ ابی جعفر محمد بن بابویه قمی به این عبارت رد باب بنای مسجد جمکران از قول حضرت امام محمد مهدی(ع) که سبب بنای مسجد مقدس جمکران و عمارت آن به قوم امام(ع) این بوده است که شیخ عفیف صالح حسن بن مثله جمکرانی میگوید که : من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارک رمضان سال ۳۹۳ هـ . ق(یا ۳۷۳ هـ .ق) در سرای خود خفته بودم که ناگاه جماعتی مردم به در سرای من امدند، نصفی از شب گذشته بود؛ مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز! و طلب امام محمد مهدی صاحب الزمان(ع) را اجابت کن که تو را میخواند».
حسن گفت: من برخواستم به هم بر آمدمو آماده شدم. گفتم:«بگذارید تا پیراهنم بپوشم».
آواز آمد که: «هو ما کان قمیصک». پیراهن به بر مکن که از تونیست!
دست فرا کردم و سراویل خود را برگرفتن. آواز آمد که:«لیس ذلک منک، فخذ سراویلک». یعنی آن سراویل که برگفتی از تو نیست، از آن خو برگیر!
آن را انداختم و از خود برگرفتم و در پوشیدم و طلب کلید در سرای آمدم. آواز آمد که: «الباب مفتوح».
چون به در سرای آمدم، جماعتی بزرگان را دیدم، سلام کردم، جواب دادند و ترحیب کردند.(مرحبا گفتند) مرا بیاوردند تا بدان جایگاه که اکنون مسجد است؛ چون نیک بنگریدم، تختی دیدم نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهای نیکو نهاده و جوانی سی ساله بر آن تخت تکیه بر چهار بالش کرده و پیری پیش او نشسته و کتابی در دست گرفته و بر آن میخواند و فزون از شصت مرد بر این زمین بر گرد او نماز میکنند. بعضی جامههای سفید و بعضی جامههای سبز داشتند و آن پیر حضرت خضر بود.
پس آن پیر مرا نشاند و حضرت امام(ع) مرا به نام خود خواند و گفت: «برو و حسن مسلم را بگو که تو چند سال است که عمارت این زمین میکنی و می کاری و ما خراب میکنیم و پنج سال است که زراعت میکنی و امسال دیگر باره باز گرفتن و عمارتش میکنی، رخصت نیست که تو در این زمینع دیگر باره زراعت کنی. باید هر انتفاع که از این زمین برگرفتهای، رد کنی تا بدین موضع مسجد بنا کنند و بگو این حسن مسلم را که این زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگر برگزیده است و شریف کرده و تو با زمین خود گرفتنی و دو پسر جوان، خدای عزوجل از تو باز ستد و تو تنبیه نشدی و اگر نه چنین کنی آزار وی به تو رسد، آنچه تو آگاه نباشی».
حسن مثله گفت: «یا سیدی و مولای! مرا در این نشانی باید که جماعت سخن بی نشان و حجت نشنوند و قول مرا مصدق ندارند».
گفت «انا سنعلم هناک». علامت ما اینجا بکنیم تا تصدیق قول تو باشد تو برو و رسالت ما بگذار.
به نزدیک سید ابولاحسن رو و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را حاضر کند و انتفاع چند ساله که گرفته است، از او طلب کند و بستاند و به دیگران دهد تا بنای مسجد نهند و باقی وجوه از رهق به ناحیه اردهال که ملک ما است بیارد و مسجد را تمام کند و یک نیمه رهق را وقف کردیم بر این مسجد که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد بکنند.
طریقه خواندن نماز تهیت جمکران و نماز امام زمان(ع):
مردم را بگو تا رغبت بکنند بدین موضع و عزیز دارند و چهار رکعت نماز اینجا بگزارند:
دو رکعت تحیت مسجد در هر رکعتی یک بار الحمد و هفت بار «قل هو الله احد». و تسبیح رکوع و سجود هفت بار بگویند.
و دو رکعت نماز امام صاحب الزمان(ع) بگزارند بر این نسق: چون فاتحه خواند به «ایاک نعبد و ایاک نستعین». رسد، صد بار بگوید و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و در رکعت دوم نیز به همین طریق بگزارد و تسبیح در رکوع و سجود، هفت بار بگوید و چون نماز تمام کرده باشد، تهلیل بگوید و تسبیح فاطمه زهرا(س) و چون از تسبیح فارغ شود، سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پیغمبر و آلش بفرستد».و این نقل از لفظ مبارک امام(ع) است که: «فمن صلیهما فکانما صلی فی البیت العتیق». یعنی هر که این دو رکعت نماز بگذارد، همچنین است که دو رکعت نماز در کعبه گزارده باشد.
حسن مثله جمکرانی گفت: من چون این سخن بشنیدم گفتم با خویشتن که: «گویا این موضع است که تو میپنداری. «انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان». و اشارت بدان جوان کردم در چهار بالش نشسته بود.
پس آن جوان به من اشارت کرد که «برو!» من بیامدم چون پارهای راه بیامدم، دیگر باره مرا باز خواندند و گفتند: «بزی در گله جعفر کاشانی راعی است، باید آن بز را بخری، اگر مردم ده بها نهند بخر و اگر نه، تو از خاصه خود بدهی و آن بز را بیاوری و بدین موضع بکشی فردا شب.
آنگاه روز هجدهم ماه مبارک رمضان آن بز را بر بیماران و کسی که علتی داشته باشد سخت، انفاق کنی حق تعالی همه را شفا دهد و بز ابلق است و مویهای بسیار دارد و هفت علامت دارد: سه بر جچانبی و چهار بر جانبی کذو الدرهم سیاه و سفید همچون درمها».
رفتم، مرا دیگر باره بازگردانید و گفت: «هفتاد روز یا هفت روز ما اینجاییم». اگر بر هفت روز حمل کنی دلیل کند بر شب قدر که بیست و سوم است و اگر بر هفتاد حمل کنی، شب بیست و پنجم ذی القعده بود و روز بزرگوار است.
پس حسن مثله گفتک بیامدم تا خانه و همه شب در آن اندیشه بودم تا صبح اثر کرد. فرض بگزاردم و نزدیک علی المنذر آمدم آن احوال با وی بگفتم. او با من بیامد. رفتم بدان جایگاه که مرا شب برده بودند. پس گفت «بالله!» نشان و علامتی که امام(ع) مرا گفت، یکی این است که زنجیرها و میخها اینجا ظاهر است.
پس به نزدیک سید ابولاحسن الرضا شدیم، چون به در سرای وی رسیدم، خدم و حشم وی را دیدم که مرا گفتند: «از سحر گاه سید ابوالحسن در انتظار تو است، تو از جمکرانی؟»
گفتم: «بلی»
من در حال به درون رفتم و سلام و خدمت کردم، جواب نیکو داد و اعزاز کرد مرا به تمکین نشاند و پیش از آنکه من حدیث کنم مرا گفت: ای حسن مثله! من خفته بودم در خواب، شخصی مرا گفت: «حسن مثله نام، مردی از جمکران پیش تو اید بامداد، باید از آنچه گوید سخن او را مصدق داری و بر قول او اعتماد کنی که سخن او سخن ما است. باید که قول او را رد نگردادنی». از خواب بیدار شدم. تا این ساعت منتظر تو بودم.
حسن مثله احوال را به شرح با وی بگفت. در حال فرمود تا اسبها را زین برنهادند و بیرون آودند و سوار شدند. چون به نزدیک ده رسیدند، جعفر راعی، گله بر کنار راه داشت. حسن مثله در میان گله رفت و آن بز، از پس همه گوسفندان میآمد، پیش حسن مثله دوید و او آن بز را گرفت که به وی دهد و بز را بیاورد. جعفر راعی سوگند یاد کرد که من هرگز این بز را ندیدهام و در گله من نبوده است، الا امروز که میبینم و هر چند که میخواهم این بز را بگیرم میسر نمیشود و اکنون که پیش آمد.
پس بزط را همچنان که سید فرموده بود در آن جایگاه آوردند و بکشتند و سید بو الحسن الرضا بدین موضوع آمدند و حسن مسلم را حاضر کردند و انتفاع از او بستند و وجوه رهق را بیاوردند و مسجد جمکران را به چوب پوشانیدند و سید بو الحسن الرضا زنجریها و میخها را به قم برد و در سرای خود گذاشت. همه بیماران و صاحب علتان میرفتند و خود را به زنجیر میمالیدند، خدای تعالی شفای عاجل میداد و خوش میشدند.
ابوالحسن محمد بن حیدر گوید که: به استفاضه شنیدم که :«سید ابوالحسن الرضا مدفون است در موسویان به شهر قم و بعد از آن فرزندی از آن وی را بیماری نازل شد و وی در خانه شد و سر صندوق را برداشتند زنجیرها و میخها را نیافتند.
این مختصری از احوال آن موضع شریف که شرح داده شد.
مطالعه کتابهای مسجد جمکران میعادگاه عشاق حضرت مهدی(ع) اثر مصطفی مصباح، و آیینه اسرار اثر سید حسین کریمی قمی پیشنهاد میشود.
۱۹-آیا صحت دارد که حضرت مهدی (ع)در جزیره ای دور افتاده زندگی می کنند . گذشته از اینکه آقا همیشه در میان ما حضور دارند ؟
پاسخ: بررسی منابع داستان جزیره خضراء
اصل این قضیه به دو حکایت باز میگردد که در بحار الانوار ج۵۳، ص۲۱۳، و ج۵۲، ص۱۵۹ چاپ اسلامیه آمده است.
الف. حکایت اول از کمال الدین، احمد بن محمد یحیی انباری است که در سال ۵۴۳ هجری(حدود ۹۰۰ سال قبل) نقل شده است.(این حکایت را ناشر بحار الانوار از محدث نوری در جنه المأوی نقل و به بحار الانوار اضافه میکند).
ب. حکایت دوم را علی بن فاضل مازندرانی در سال ۶۹۹ هجری قمری(۷۰۰ سال پیش) نقل کرده است.
نکات مشترک دو حکایت:
۱٫ محل سکونت امام زمان(ع) و فرزندان آن حضرت در جزیرهای در میان دریاست.
۲٫ امام زمان(ع) اکنون همسر و فرزند دارد.
۳٫ جزیرهای که امام زمان(ع) در آن است، بسیار خوش آب و هوا و سرسبز بوده و در نقاط دیگر دنیا نظیر ندارد.
۴٫ در آن جزیره میتوان امام زمان(ع) را دید.
۵٫ نظم اجتماعی، رفاه و کیفیت سلوک مردم در آن جزیره بسیار عالی است.
۶٫ ناقلان هر دو داستان(انباری و فاضل مازندرانی) ناشناخته و مجهول هستند.
نظرات راجع به این دو حکایت:
۱٫ گروه اندک بر این عقیدهاند که داستان واقعی است.
۲٫ برخی از کسانی که اصل داستان را پذیرفتهاند آن را با مثلث برمودا نیز تطبیق دادهاند.(ر.ک ناجی نجرا، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه علی اکبر مهدی پور؛ سید جعفر رفیعی، جزیره خضراء)
۳٫ پژوهشکران سترگی چون جعفر کاشف الغطاء، آقا بزرگ تهرانی، علامه شوشتری، جعف مرتضی عاملی، محمد باقر بهبودی و … بر این عقیدهاند که داستان جزیره خضرائ واقعیت ندارد و بر دو حکایتی که اصل داستان را پایه گدذاری کردهاند، اشکالات متعدد سندی ، تاریخی و متنی وارد است و آن دو نقل را کاملا از درجه اعتبار ساقط نمودهاند.
اینک به اختصار به ذکر برخی از مشکلات که به هر یک از این دو حکایت وارد شده است، به صورت جداگانه میپردازیم:
الف. حکایت علی بن فاضل مازندرانی:
ـ اشکالات سندی:
۱٫ مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار تصریح کرده که این حکایت را در کتابهای معتبر نیافته و به همین علت آن را به صورت مستقل در بابی جداگانه نقل میکند(بحار الانوار، چاپ اسلامیه، ج۵۲، ص۱۶۹)
۲٫ هیچ یک از علما و بزرگان معاصر علی بن فاضل مازندرانی، هم چون علامه حلی و ابن داوود اسمی از او و داستانش به میان نیاوردهاند. از این رو، این قضیه از چند حال خارج نیست: یا معاصران وی داستان او را دروغ و باطل تلقی کردهاند، یا اصلا چنین داستانی را نشنیدهاند و یا اینکه این داستان در زمانهای بعد از آنها ساخته شده است.
۳٫ در میان منابع موجود، کهنترین مأخذی که برای این داستان به چشم میخورد کتاب مجالس المؤمنین نوشته قاضی نورالله شوشتری است که در سال ۱۰۱۹ هجری قمری به شهادت رسیده است. این در حالی است که داستان جزیره خضرائ مربوط به سال ۶۹۹ هجری است.(جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، ص۱۹۰).(یعنی این کتاب، حدود ۳۰۰ سال بعد نوشته شده است).
بر این حکایت از نظر سندی اشکالات دیگری نیز وارد است که علاقمندان میتوانند به منابعی که در پایان معرفی میگردد مراجعه کنند. ما در اینجا به دلیل اختصار، به همین مقدار بسنده میکنیم.
ـ اشکالات متنی:
در داستان علی بن فاضل، به مطالبی اشاره شده که با مسلمات دینی سازگاری ندارد و روایات بسیاری بر خلاف آن مطالب آمده است از جمله در متن روایات آمده که فاضل مازندرانی از شخصی به نام سید شمس الدین میپرسد: چرا در میان برخی آیات قرآن کریم ارتباط منطقی وجود ندارد/ سید شمس الدین پاسخ میدهد: این قرآنی است که خلیفه اول(ابوبکر) جمع آوری کرده و بعضی آیات آن را حذف نموده است. او قرآن امام علی(ع) را نپذیرفت؛ به همین دلیل بعضی از آیات آن با هم سازگاری ندارد.
همانگونه که مشاهده میشود، اگر کسی این بخش از حکایت را قبول کند، به تحریف قرآن کریم معتقد شده است. این مطلب به اجماع شیعه و سنی و به موجب تصریح آیه « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»؛«البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را پاسبانی خواهمی نمود»(حجر، ۹) باطل و مردود است. از اینها گذشته اهتمام و توجه زیاد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و تعدد نسخهها و شیوع آن در بین مسلمانان، از زمان پیامبر(ص) و زیر نظر مستقیم آن حضرت تا حدی بود که تبدیل و تحریف آن، از امور ناشدنی و ممتنع به به شمار میآید.
به علاوه چگونه میتوان پذیرفت که عموم شیعیان در رنج و سختی و تحت فشار ظلم و ستم باشند ولی حضرت (و فرزندان او، بر فرض اینکه فرزند داشته باشد) در جزیرهای خوش آب و هوا، در آسایش زندگی کنند. این بر خلاف سیره اهل بیت است.
ب. حکایت انباری:
ـ اشکالات سندی:
داستان انباری فاقد هر گونه استناد است. چون صاحب کتاب التعازی خود، آن را نقل نکرده است؛ بلکه استنساخ کننده نامعلومی آن را در پایان کتاب التعازی افزوده که از اساس معلوم نیست این خبر را از کجا و از چه کسی شنیده است.
همچنین اشخاص مذکور در سند، شناخته شده نیستند و در کتابهای رجالی شیعه ذکری از آنان به میان نیامده است و شخصی هم که خبر را نقل کرده مجهول است. فقط بیان شده که شخصی مسیحی بوده است.
ـ اشکالات متنی:
از متن حکایت این طور استفاده میگردد که تاجری مسیحی با تعدادی یهودی و اهل سنت به زیارت نایب صاحب الامر(ع) مشرف میشوند. چگونه ممکن است صدها مسلمان شیعه و عالم با تقوا و عاشق امام زمان(ع) به چنین افتخاری نرسند ولی این جماعت چنین سعادتی داشته باشند؟
نکته دیگر این که در متن داستان، از شهرهایی نام برده شده که در منابع جغرافیایی معتبر و کهن مانند معجم البلدان و یاقت حموی، اصلا نامی از آنها برده نشده است. حال در صورتی که در این دو منبع اسامی روستاهای دور افتاده هم از قلم نیفتاده، چگونه ممکن است از جزیرهای با این عظمت ذکری به میان نیامده باشد.
نکته آخر این که در متن حکایت آمده که فرزند امام زمان(ع) از یهود و نصارا جزیه گرفت، ولی اموال اهل سنت را مصادره کرد.
علاقهمندان میتوانند برای مطالعه بیشتر به کتابها و منابعی که در ذیل معرفی میگرددع مراجعه کنند:
۱٫ علامه شوشتری، جعفر مرتضی عاملی، ابراهیم امینی، جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، ترجمه ابوالفضل طریقهدار.
۲٫ غلامرضا نظری، جزیره خضراء، تحریفی در تاریخ شیعه.
۳٫ سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء در ترازوی نقد، ترجمه سپهری.
۴٫ مجتبی کلباسی، «بررسی افسانه جزیره خضراء»، فصلنامه انتظار، شمارههای یک تا چهار.
۲۰-لطفا توضیحی کامل در مورد ظهور حضرت مسیح بدهید
۲۱- ایشان دقیقا همزمان با حضرت مهدی ظهور میکنند؟
۲۲- هر یک وظایف جداگانه ای دارند؟
۲۳-مقام کدامیک بالاتر است؟
پاسخ : در روایات آمده است این که حضرت عیسى(ع) پشت سر امام زمان(ع) نماز مىخواند و با آن حضرت بیعت مىکند. مثلاً از امیرالمؤمنین روایت است که: «… حضرت مهدى داخل بیتالمقدس مىشود و نمازجماعت به امامت او برگزار مىشود پس در یک روز جمعه که نمازجمعه در آن برقرار شده حضرت عیسى(ع) از آسمان نازل مىشود در حالى که خوش صورت و زیباست، شبیهترین بندگان خداى عز وجل به ابراهیم خلیل الرحمان(ع) است. در این حال حضرت مهدى(عج) به طرف او برمىگردد و عیسى(ع) را مىبیند پس حضرت مهدى(عج) به عیسى(ع) مىگوید اى پسر بتول (مریم) امامت مردم کن در نماز، عیسى مىگوید براى شما امامت نماز برقرار داده شده است، پس حضرت مهدى(عج) جلو مىایستد و امامت مردم مىکند و عیسى پشت سرش مىایستد و با حضرت مهدى(عج) بیعت مىکند و…». از طرف دیگر در جاى خود ثابت شده است که مقام امامت از مقام نبوت برتر است و ائمه اطهار(ع) مقامى فراتر از دیگر انبیاء (غیر از پیامبر خاتم«ص») دارند. در روایتى از امام صادق(ع) وارد شده است که فرمود هیچ پیامبرى نیامده و مبعوث نشده مگر به معرفت ما ائمه و تفضیل و برترى دادن ما به غیر ما. براى آگاهى بیشتر ر.ک:
۱- امامشناسى علامه محمد حسین تهرانى، ج ۴، بحث امام و علم کتاب
۲- امامت و رهبرى، ص ۱۶۸ – ۱۴۹، استاد شهید مرتضى مطهرى
۳- جهان در آینده، سید محمد حسین موسوى کاشانى ۴- مقام ولایت، زیارت جامعه کبیره ?-دادگستر جهان /ابراهیم امینی ?-عصر ظهور، على کورانى، سازمان تبلیغات،
۲۴-آیا نام امام مهدی در قرآن آمده است؟