ناگهانی بودن ظهور امام زمان (علیه السلام) (۱) ...
به طور کلّی در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) از ظهور امام زمان (علیه السلام) به عنوان یک امر دفعی و ناگهانی یاد شده است که هیچ مقدمه و شرط ضروری را لازم ندارد.
این مطلب به تعابیر مختلف ذکر شده است ...
اصلاح امر ظهور در یک شب
یک تعبیر وارد شده در این خصوص این است که خداوند امر فرج امام عصر (علیه السلام) را در یک شب اصلاح میفرماید: «اصلاح در یک شب» می فهماند که اذن ظهور حضرت بدون هیچگونه زمینه و مقدمهی قبلی به ایشان داده میشود. و این مطلب با توجه به آنچه دربارهی بداء پذیر بودن وقت ظهور بیان شد، کاملاً مقبول است. روایت ذیل از حضرت جوادالائمه (علیه السلام) میباشد:
اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالی لَیُصلِحُ لَه أمرَه فیِ لَیلَهٍ کَما أًصلَحَ اَمرَ کَلیمِهِ موسی (علیه السلام) إذ ذَهَبَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ و هُوَ رَسُولٌ نَبِیٌّ. … أفضَلُ اَعمالِ شیعَتِنا انتظارُ الفَرَجِ. (۱)
همانا خداوند تبارک و تعالی امر ظهور ایشان (حضرت مهدی (علیه السلام)) را در یک شب اصلاح میفرماید، همان طور که کار کلیم خود حضرت موسی (علیه السلام) را (یک شبه) اصلاح فرمود، آنگاه که برای به دست آوردن آتش برای اهل خویش رفت پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود بازگشت. … بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج میباشد.
تشبیهی که در این حدیث شریف به کار رفته است، به روشنی بر مقصود دلالت میکند. داستان سخن گفتن پروردگار با حضرت موسی (علیه السلام) و در نتیجه پیامبر شدن ایشان، در قرآن کریم ذکر شده است:
«وَ هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى * إِذْ رَأَى نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى * فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى * وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى». (۲)
و آیا داستان موسی را شنیدهای؟ آنگاه که آتشی دید پس به اهل خود گفت: درنگ کنید. من آتشی دیدم. باشد که یا پارهای از آن را برایتان بیاورم یا بوسیلهی آن خبری از راه پیدا کنم. چون به آن رسید، ندا داده شد که: ای موسی، من پروردگار تو هستم. پای خود را برهنه کن؛ که تو در بیابان مقدّس طوی هستی. و من تو را برگزیدم، پس به آنچه وحی میشود گوش فرا ده.
وقتی حضرت موسی (علیه السلام) در بیابان تاریک همراه با اهل خود راه را گم کرده بودند، از دور آتشی مشاهده کرد و طبق بیان قرآن به سوی آن رفت که یا چیزی از آن آتش برای اهل خودش بیاورد و یا خبری از راهی که گم کرده بودند به دست آورد. روی قرائن و حسابهای ظاهری (که افراد معمولی و حتی خود حضرت موسی (علیه السلام) میدیدند) نشانهای از این که قرار است در آن شب ایشان به نبوّت و رسالت برگزیده شوند، وجود نداشت. هیچ قرینه و زمینهی قابل پیش بینی در کار نبود. ایشان برای منظور دیگری به سوی آتش رفتند، امّا رسول و نبی برگشتند.
وجه شباهت اصلاح ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با اصلاح امر نبوّت و رسالت حضرت موسی (علیه السلام) در همین مطلب است که از آن به «اصلاح امر در یک شب» تعبیر شده است. مقصود این است که اِذن خداوند برای ظهور امام زمان (علیه السلام) هم بدون مقدمه و در وقتی که ظاهراً نشانهای دالّ بر نزدیک بودن آن وجود ندارد، صادر میشود.
اگر انسان مؤمن این حقیقت را عمیقاً باور کند، آنگاه انتظار فرج امام (علیه السلام) برایش بسیار بسیار جدّی و ملموس خواهد شد. چون در هر زمانی وقوع فرج را ممکن و عملی میبیند و در هیچ شرایطی از تحقق آن ناامید نخواهد بود. به همین جهت حضرت جواد (علیه السلام) پس از تشبیه فوق فرمودهاند که: بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج میباشد.
پس میتوان گفت که امر فرج امام عصر (علیه السلام) متوقّف بر وجود نشانه و زمینهای نیست که روی حسابهای عادیِ بشری نزدیک بودن آن را برساند. و اگر غیر از این بود انتظار فرج در هر صبح و شام بیمعنا میشد.
در حدیث دیگری همین مطلب با مقدمهی زیبایی توسط امام صادق (علیه السلام) ذکر شده است:
کُن لِما لا تَرجُو أرجی مِنکَ لِما تَرجُو. فاِنَّ مُوسَی بنَ عِمرانَ (علیه السلام) خَرَجَ لِیَقتَبِسَ لِأَهلِهِ ناراً فَرَجَعَ الیهم وَ هُوَ رسولٌ نَبِیٌّ. فَأَصلَحَ اللهُ تبارَک و تعالی أمرَ عّبدِه و نبیِّه موسی (علیه السلام) فی لَیلَهٍ. وَ هکَذا یَفعَلُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی بِالقائِمِ الثانی عَشَرَ مِنَ الاَئِمَهِ (علیهم السلام) یُصلِحُ لَهُ أَمرَه فی لیلهٍ کما أصلَحَ أمرَ نَبّیِّه موسی (علیه السلام) و یُخرِجُهُ مِنَ الحَیرَهِ وَ الغَیبَهِ اِلی نُورِ الفَرَجِ و الظُهورِ. (۳)
به چیزی که امید (وقوعش را) نداری از آنچه امید (وقوعش را) داری، امیدوارتر باش! همانا حضرت موسی بن عمران (علیه السلام) رفت تا برای اهل خود آتشی به دست آورد، پس در حالی که پیامبرِ فرستاده شده بود به سوی ایشان بازگشت. پس خداوند کار بنده و پیامبرش موسی (علیه السلام) را در یک شب اصلاح فرمود. و خداوند تبارک و تعالی در مورد حضرت قائم امام دوازدهم (علیه السلام) نیز چنین عمل میکند. کار (ظهور) ایشان را در یک شب اصلاح میفرماید، همان طور که کار پیامبرش موسی (علیه السلام) را اصلاح کرد، و ایشان را از حیرت و غیبت به سوی روشنایی فرج و ظهور در میآورد.
انسان گاهی بر حسب قرائن ظاهری به انجام چیزی امید میبندد یا این که روی همان قرائن از وقوع چیزی ناامید است. آنچه این حدیث شریف میآموزد این است که فرد مؤمن اگر امیدش به فرج الهی است، باید به وقوع اموری که روی حسابهای عادی از انجامش ناامید است امیدوارتر باشد تا چیزهایی که به آن – بر حسب زمینههای عادیاش – امید بسته است. مثالی که برای این قاعدهی کلّی بیان فرمودهاند همان پیامبر شدن حضرت موسی (علیه السلام) است. ایشان روی قرائن ظاهری و نشانههای عادی امیدی به کلیم الله و پیامبر الهی شدن نداشت و روی این امر حسابی نکرده بود؛ امّا وقتی برای فراهم آوردن آتش به سوی آن رفت، پیامبر برگزیدهی الهی شد.
خدای متعال در مورد امام زمان (علیه السلام) هم اینگونه عمل خواهد کرد و ایشان را در وقتی که علیالظاهر امیدی به قیامشان نیست، ظاهر خواهد فرمود. پس وظیفهی شیعیان در خصوص انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) این است که وقتی بر مبنای محاسبات عادی بشری امیدی به ظهور امامشان ندارند، بیشتر امید به فرج داشته باشند تا زمانی که روی آن – بر مبنای قرائن ظاهری- حساب میکنند. مؤمن موحّد همهی امیدش به فرج الهی است و آنگاه که خداوند بخواهد رحمت خود را شامل حال بندگانش کند، احتیاج به فراهم شدن زمینههای عادی بشری ندارد.
تعبیری هم در آخر حدیث شریف آمده است که بسیار قابل تأمّل و توجّه میباشد. امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند که خداوند حجّت خود را از حیرت و غیبت به سوی فرج و ظهور خارج میسازد. از غیبت خارج شدن امام (علیه السلام) روشن است. امّا از حیرت درآمدن، یعنی چه؟ چه حیرتی برای حضرتش وجود داد که با اصلاح امر فرج، از آن خارج میشوند؟
ظاهراً در عبارت حدیث، لفّ و نشر مرتب وجود دارد، یعنی خارج شدن از دو حال به دو حال دیگر به ترتیب؛ از حال غیبت به ظهور، و از حال حیرت به سوی روشنایی فرج. پس حال حیرت امام زمان (علیه السلام) نقطهی مقابل فرج و گشایش ایشان میباشد. لذا حیرت ایشان مربوط به گرفتاریها و سختیهایی است که در زمان غیبت به آن مبتلا هستند. شاید بتوان گفت که آگاه نبودن ایشان از زمان ظهورشان رمز تحیّر و سرگردانی آن عزیز در زمان غیبت است. ایشان از طرفی مؤمنان و مظلومان و مستضعفان را در همهی عالم، گرفتار و در رنج میبینند و میدانند که فرج کلّی و فراگیر همهی آنها به دستِ مبارک خودشان است، و از طرف دیگر نمیدانند که خدای متعال چه وقت اِذن فرج را صادر میکند و چه زمانی حضرت اجازه مییابند که همهی زمین را به عمل و داد برسانند. (البته غیر از دستگیریهای جزئی و محدود که در همین زمان غیبت هم انجام میدهند.)
شدّت ناراحتی و مصیبت ایشان به خاطر تحمّل همهی مصائب و سختیها از یک طرف و دائماً به پیشگاه الهی دعا کردن و از او تعجیل در فرج کلّی و نهایی را خواستن در عین عدم آگاهی به زمان اجابت این دعا از طرف دیگر، امام عصر (علیه السلام) را به حیرتی میاندازد که بر ناراحتیها و رنجهای ایشان میافزاید. همین معنا با عبارت دیگری در دعای عبرات ذکر شده است که در بخش گذشته نقل کردیم. در آنجا آمده بود: «تری تحیّری فی اَمری» که توضیح مختصری در مورد آن بیان شد.
ناگفته نماند که: حیرت مورد بحث مربوط به خود امام عصر (علیه السلام) میباشد و به صراحت حدیث، خداوند ایشان را از حیرت به روشنایی فرج، خارج میسازد. امّا در احادیث، حیرت دیگری هم مطرح شده است که مربوط به مردم زمان غیبت است و این حیرت با آنچه در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) در زمان غیبت بیان شد، کاملاً متفاوت است.
حیرت مردم ناشی از گم کردن راه صحیح و صراط مستقیم است که شناخت آن در زمان غیبت امام (علیه السلام) از زمانهای دیگر مشکلتر میباشد. امام عسکری (علیه السلام) نقل شده است:
أما إنَّ له غَیبَهً یَحارُ فیها الجاهِلون و یَهلِکُ فیها المُبطِلونَ وَ یَکذِبُ فیها الوَقّاتونَ. (۴)
بدانید همانا برای او (فرزند من) غیبتی است که نادانها در آن به حیرت میافتند و اهل باطل در آن به هلاکت میرسند و کسانی که (برای ظهور) وقت تعیین میکنند، دروغ میگویند. این حیرت مربوط به جاهلان است و کسانی که وظیفهی خود را در زمان غیبت نمیدانند. لذا امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
کیف اَنتم إذا صِرتُم فی حالٍ لا تَرَونَ فیها اِمامَ هدَیً و لا عَلَماً یُری؟ فَلا یَنجُو مِن تِلکَ الحیرَهِ اِلّا من دَعا بِدُعاء الغَریقِ. (۵)
شما چگونه هستید آنگاه که در وضعیتی قرار میگیرید که در آن پیشوای هدایتی و نشانهی آشکاری نمیبینید؟ پس کسی جز آنان که دعای غریق را بخوانند، از آن حیرت و سرگردانی نجات پیدا نمیکند.
دربارهی دعای غریق و محتوای آن و اهمیت خواندن آن در زمان غیبت، در جای خود توضیح کافی آمده است.
این جا بحث دربارهی حیرت کسانی است که به وظیفهی خود در زمان غیبت امامشان آگاهی ندارند و اگر این نقیصه را جبران کنند، از این حیرت خارج میگردند. در احادیث مربوط به زمان غیبت بیشتر مواقعی که از «حیرت» سخن گفته شده، همین معنای مذموم است، ولی گاهی هم حیرت مربوط به خود امام (علیه السلام) میباشد که معنای ظاهری آن بیان شد. والله یعلم.
یأس از فرج در هنگام فرج
غیبت امام عصر (علیه السلام) امتحان بزرگی است تا شیعیان صبر خود را در گرفتاریهای این زمان بیازمایند و با همهی سختیهایی که تحمّل میکنند، از فرج الهی ناامید نشوند. امّا آیا همهی مؤمنان از این امتحان بزرگ الهی موفّق بیرون میآیند؟
پاسخی که برای این پرسش در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) یافت میشود، دلالت میکند بر اینکه: متأسفانه بسیاری از شیعیان صبر خود را در مصیبتهای زمان غیبت از دست میدهند و به حالت یأس و نومیدی نسبت به ظهور امام زمان (علیه السلام) میرسند و به تعبیر دیگر حالت «انتظار فرج» در ایشان از بین میرود. ولی در همین حال عدّهی کمی از مؤمنان میمانند که به وظایف خود در زمان غیبت امامشان کاملاً آگاهند و به آنها عمل میکنند و لذا به یأس از فرج الهی مبتلا نمیگردند.
امّا مهم این است که شرط فرج امام زمان (علیه السلام)، انتظار فرج همگان نیست. انتظار فرج وظیفهای است که شیعه در زمان غیبت بیش از هر زمان دیگری نسبت به آن مکلّف است، ولی چه همهی آنها به وظیفهی خود عمل بکنند و چه در عمل به آن کوتاهی نمایند، فرج محقّق خواهد شد و مطابق آنچه نقل میکنیم، زمانی که حضرت ظهور میفرمایند، حالت یأس و ناامیدی بسیاری از مؤمنان را در برگرفته است، و به تعبیر دیگر وقتی که انتظار خود را از دست دادهاند، فرج محقّق میشود. از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است:
ما اَحسَنَ الصَّبرَ و انتظارَ الفرجِ… . فعلیکم بالصَّبرِ. إنما یَجییءُ الفَرَجُ عَلی الیأسِ. (۶)
چقدر صبر همراه با انتظار فرج خوب و زیباست!… بر شماست صبر کردن. جز این نیست که فرج در هنگام ناامیدی فرا میرسد.
در حدیث دیگری امام صادق (علیه السلام) به امتحان سخت غیبت که بسیاری در آن زمین میخورند، اشاره فرمودهاند:
اِنَّ هذا الاَمرَ لا یَأتیکُم إلّا بَعدَ إیاسٍ. لا وَاللهِ حَتّی تُمَیِّزوا. لا وَاللهِ حتّی تُمحَّصُوا. (۷)
این امر (فرج امام زمان (علیه السلام)) برای شما محقق نمیشود مگر بعد از ناامیدی. نه به خدا قسم محقّق نمیشود تا اینکه (خوب و بد شما) از هم جدا شوید. نه به خدا قسم محقّق نمیشود مگر این که از ناخالصیها پاک بشوید.
خیلی از مؤمنان ممکن است خود را بسیار خوب و پاک بدانند ولی در هنگام امتحانات سخت معلوم میشود که کدام یک میتوانند صبر خود را حفظ کنند و انتظار فرج را از دست ندهند.
حدیث دیگر هم از امام صادق (علیه السلام) میباشد که فرمودند:
لا وَاللهِ لا یکونُ ما تَمُدُّونَ اِلیه اَعیُنَکُم حتّی تُغَربَلُوا. لا وَاللهِ لا یکونُ ما تَمُدُّونَ اِلیه اَعیُنَکُم حتّی تُمیَّزُوا. و لا وَاللهِ لا یکونُ ما تَمُدُّونَ اِلیه اَعیُنَکُم إلّا بَعدَ إیاسٍ. (۸)
نه قسم به خدا آنچه چشم انتظارش هستید واقع نمیشود تا این که غربال بشوید. نه به خدا قسم آنچه چشم انتظارش هستید واقع نمیشود تا اینکه (خوب و بدتان) از یکدیگر تمیز داده شوید. نه قسم به خدا آنچه چشم انتظارش هستید واقع نمیشود مگر پس از یأس و ناامیدی.
غربال شدن یعنی تصفیه شدن. با غربال کردن دانههای ریز خارج شده و دانههای درشت باقی میمانند. در زمان غیبت هم آنها که دین سست و ضعیف دارند، از غربال میریزند و کسانی که دینداریِ قویتر و محکمتری دارند، باقی میمانند و آنگاه که یأس از فرج الهی بر بسیاری از مؤمنان سایه میافکند، هنگامهی نزول فرج است.
با این ترتیب میتوان گفت که: پیش از ظهور امام زمان (علیه السلام) نه تنها زمینهها و شرایطی که امید به حصول فرج را زیاد کند وجود ندارد، بلکه ضدّ آن یعنی فضای ناامیدی و یأس بر بسیاری از مؤمنان سایه میافکند، و درست در همین شرایط است که ظهور فرا میرسد. بنابراین در اوج ناامیدی و یأس، انتظار فرج بیش از هر زمان دیگری باید باشد. چون طبق این روایات، فرج وقتی خواهد رسید که اوضاع و احوال عادی انسانها- برای رسیدن به آنچه با ظهور امام عصر (علیه السلام) محقّق خواهد شد – امیدوار کننده نیست بلکه ناامید کننده میباشد.
پس مؤمن واقعی هیچگاه به یأس از فرج مبتلا نمیشود و با وجود این که وقتی شرایط و زمینهها را میبیند، آنها را یأس آور و ناامید کننده مییابد، امّا درست در همین زمان باید بیشترین امید را به تحقق فرج الهی داشته باشد، این مطلب در حقیقت توضیح همان فرمایش متین امام صادق (علیه السلام) است که فرموده بودند: «کُن لما لاتَرجُو اَرجی مِنکَ لِما تَرجُو.»
درس مهمّی که از این مطالب گرفته میشود این است که: در گرفتاریها و سختیهای زمان غیبت، هیچگاه نباید از فرج امام عصر (علیه السلام) ناامید شد. بلکه هر چه گرفتاریها سختتر و شرایط دشوارتر میشود و یأس بیشتری انسانها را فرا میگیرد، انتظار فرج باید شدیدتر گردد.
البته فراموش نشود که: حالت یأس در مؤمن از بزرگترین گناهان کبیره است و در هیچ شرایطی نباید به آن راضی بود. و این که در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) هنگامهی ظهور را مقارن با غلبهی یأس بر انسانها دانستهاند، دلالت بر مطلوبیّت آن نمیکند. نظیر این معنا در مورد غلبهی ظلم و جو در وقت ظهور امام (علیه السلام) آمده است که آن هم هرگز ممدوح و مطلوب نیست و مؤمن نباید از آن راضی باشد. به همین جهت با وجود غلبهی ظلم، مؤمنان راستین بر ایمان خویش ثابت قدم میمانند و هرگز به سستی در عقیده و عمل مبتلا نمیگردند. و همین ثابت قدمها در ایمان، حالت انتظار خود را همیشه حفظ میکنند و به یأس مبتلا نمیشوند. امّا تعداد اینها در مقایسه با همهی اهل ایمان ناچیز است.
اثر عملیِ این احادیث برای مؤمنان این است که اگر زمانی زمین را پر از ظلم و جور دیدند و سایهی نومیدی و یأس را هم بر سرِ انسانها گسترده یافتند، خودشان مأیوس نشوند و در آن شرایط بیش از هر زمانِ دیگری انتظار فرج مولای خود را داشته باشند. سرّ مطلب این است که ظهور امام زمان (علیه السلام) از مصادیق «فرج الله» و یک کار خدایی است و اگر وضعیت عمومی بشر ناامید کننده باشد، از فرج الهی نباید مأیوس شد.
پینوشتها:
۱٫ کمال الدین باب ۳۶ ح ۱٫
۲٫ طه/ ۹ – ۱۳٫
۳٫ کمال الدین باب ۶ انتهای ح ۱۳٫
۴٫ بحارالانوار ج ۵۱ ص ۱۶۰ ح ۷٫
۵٫ غیبت نعمانی ص ۱۵۹٫
۶٫ بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۱۰ ح ۱۷٫
۷٫ بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۱۱ ح ۲۰٫
۸٫ بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۱۲ ح ۲۳٫
منبع مقاله :
بنیهاشمی، سیّدمحمّد؛ (۱۳۹۰)، سلوک منتظران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ ششم