تفاوت موی مرد با موی زن در چیست که زنان باید موی خود را پنهان کنند؟ ...
سوال:
تفاوت موی مرد با موی زن در چیست که زنان باید موی خود را پنهان کنند در حالی که برخی پسران با موهای زیبا و چهره زیبا که توجه زیادی را به خود جلب می کند و یک زن بد قیافه باید در هر حال موی خود را بپوشاند؟
جواب:
درپاسخ این سوال توجه به نکات زیرحایز اهمیت است:
الف) زنان اعم ازسیاه وسفید مظهر زیبایی وجمال اند وبدون شک موی سریکی از زیبایی های است که مردان و زنان (سیاه وسفید ) از آن بهره منداند کرامت وحرمت زنان ایجاب می کند که با پوشش مناسب بدن و موهای خود را از مرد ان بیگانه بپو شاند و بدین ترتیب از بروز فساد و انحراف های اخلاقی جلو گیری نمایند.
ب ) لذت بردن از موی سر می تواند یکی ازعلل و دلایل پوشش باشد نه علت تامه آن که با انتفای علت، حکم نیز منتفی گردد. حجاب تنها مربوط به موی سر نیست، بلکه علاوه بر موی سر، خود سر را نیز باید بپوشانند. تنها گردی صورت و دستها تا مچ استثناء است. حتی اگر خانمی موی سر خود را تراشیده با شد باز واجب است که سر خود را بپوشاند. از این رو، امکان دارد این حکم اساسی فلسفه و علت های دیگری داشته باشد که برای ما نامکشوف است زیرا فلسفه همه احکام و جزئیات آنها به طور تفصیلی روشن نیست و آگاهی از آن دانشی فراتر از تنگناهای معارف عادی بشری میطلبد.
لیکن به طور اجمال، روشن است که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی در متعلق آنهاست. بنابراین در صورتی که فلسفه حکمی را بالخصوص ندانیم، بنا بر قاعده کلی فوق باید از آن پیروی کنیم؛ زیرا در آن،یقین به وجود مصلحتی هست، هر چند بر ما ناشناخته باشد.
در یافتن فلسفه احکام، نباید همیشه به دنبال علوم تجربی رفت و دلیلی مادی و فیزیولوژیک برایش جست و جو نمود. این فرایند که همواره در پی یافتن مصلحت یا مفسدهای طبی یا … باشیم، برخاسته از نگرشی مادی گرایانه است؛ در حالی که بسیاری از احکام، مصالحی معنوی دارند که در حوزه هیچ یک از علوم بشری قابل تحقیق نیست و آنها با متد تجربی خود، قادر به دادن حکمی – نفیا یا اثباتا – پیرامون آن نیستند و اگر نظری هم بدهند، بسیار سطحی است؛ زیرا چه بسا مسأله حکمتی برتر و بالاتر داشته باشد؛ مثلاً در مورد روزه علوم به خواص بهداشتی آن پرداخته است، ولی قرآن مجید فلسفهای بالاتر را بیان فرموده و آن «تقوایابی» است.
بنابراین درباره فلسفه احکام علاوه بر منافع و ضررهای مادی و جسمی باید به آثار مثبت و منفی آن بر «روح و معنویت» انسان توجه کرد و گذشته از جنبه فردی باید به تأثیر آن در هنجار یا ناهنجاری اجتماع نیز توجه کرد و از آن جا که ابعاد سهگانه «جسمی و روحی و اجتماعی» آدمی رابطه ارگانیک و به هم پیوسته با یکدیگر دارند و از آنجا که آخرت انسان جدا از دنیای او نیست، «احکام الهی» با توجه به تمامی این جوانب تشریع شده است. از اینرو در فلسفه احکام باید با نگاهی گسترده به تمام ابعاد انسان و زاویههای آشکار و پنهان آن نظر افکند تا در انتخاب زیباییها و راههای آرامش و آسایش دچار خطا نگردیم.
ج) فلسفه حجاب بانوان
برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آنها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است. پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژی انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطهای مستقیم با تفاوتهای جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روانشناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّکهای چشمیِ شهوتانگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمونها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّکهای شهوانی قرار میگیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّکهای حسی پاسخ میدهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمونهای جنسی زن به صورت دورهای ترشح میشوند و به طور متفاوت عمل میکنند، تأثیر محرّکهای شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید: «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچیگری او ناشی میشود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباسهای بدن نما و آرایشهای تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود میخواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است».(1)
به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علتهای این حکم است؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همین طور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملا پذیرفته است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده ، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق میتوان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام میخواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم میآمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم میریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
د) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی
1- بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجانها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است
2- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادیهای خود تلقّی میکنند وافراد متأهل هر روز در مقایسهای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار میگیرند. این مقایسهها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را میسوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آنها کاسته میشود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن میتواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد های دیگر در وجود زنان می شود.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت مردان هرزه میباشد که در صدد کام جوییهای آزاد و بی حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
پینوشتها:
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج19 ص 436- 43
برای اگاهی بیشتر ر.ک: دکتر محمود بهزاد، تفاوتهای زن و مرد از نظر فیزیولوژی و روانشناسی، مجله نگین، شماره 134، تیر 1355، ص 24.
منبع: جنبش سایبری موعود