به گزارش خبرگزاری فارس، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازهترین جلسه اخلاق خود فرمودند:
لذا این مطلب را در جایی بیان کردم.در اینجا هم بیان میکنم که: یکی از خصوصیّات سربازان آقاجانمان، حافظ قرآن بودن است.
عزیزان من! این را جدّی بگیرید، ولو شده روزی، یک آیه قرآن حفظ کنید، اثر دارد. با قضایای یمن، بدانید مطالبی به وجود میآید و در این چند ماه آینده، به آخر سال نرسیده، خواهید دید اتّفاقاتی هم در آن مملکت متجاوز میافتد و به فضل الهی مطالب دیگری هم خواهید دید که دهان، بسته است. هیچ کسی نمیتواند وقت تعیین کند، «کذّب الوقّاتون»، ولی علائم نشان میدهد ظهور نزدیک است.
لذا چند چیز را بیان کردم که به آن، مداومت کنید. یکی حفظ قرآن است، چون سربازان آقاجان، حضرت حجّت، حافظان قرآن هستند و این، قاعده است.
اخیراً هم خیلی تأکید کردند که هر ساعت دعای سلامتی آقا «اللّهمّ کن لولیّک الحجّة بن الحسن ...» را بخوانید. حتّی شب هم که خواستید بخوابید، حساب کنید چند ساعت خواب بودید و به ازای آن، وقتی بیدار شدید، مثلاً چهار ساعت خوابیدید، چهار مرتبه دعای سلامتی را بخوانید. اوایل هم تا عادت کنید، میتوانید برای خودتان ساعت کوک کنید، یا زنگ موبایلتان را تنظیم کنید که هر ساعت بخوانید و هر ساعت به یاد آقا جان باشید. البته این حداقل هست که بیان میکنم، منتها حالا ما به این أقل، اکتفا میکنیم.
یکی هم که بیان کردم موقع خواب، زمانی که دیگر مسواکت را زدی و میخواهی بخوابی، دقایقی را با آقا جان خلوت کن و با ایشان صحبت کن. خدا گواه است در حوزهای، در حجرهای، در خانهای، یک جایی تنها باش و با آقا جان خلوت کن و حرف بزن، بگو: آقا جان! مولای من! سیّد من! سالار من! من میخواهم سربازت شوم. وضعم خراب است و خودم میدانم که غرق گناهم، شما عین الله الناظره هستی، عالم به ید شماست، خلیفه الله هستی، پروردگار عالم امور را به شما تفویض کرده و بیمنه رزق الوری در مورد شماست، رزق مادی و معنوی به دست شماست، حالا میشود امر بفرمایید که ما را هم جزء سربازانتان بنویسند، میشود در آن اسامی که شیخنا الاعظم دارند، اسم ما هم ثبت و ضبط شود؟! آقا جان! شما کریمید.
با آقا صحبت کن، آقا خیلی کریم است، بگو: آقا جان! یابن رسول الله! قربانتان بروم. شما کریمید، ابن الکریمید، آقا جان! شما به بدی من نگاه نمیکنید، کسی که عادت به کار خوبی داشته باشد، حسب عادت، خودش کار خودش را میکند، آقا جان شما عادت دارید احسان میکنید، من بیچاره را هم مدّ نظر بگیر. آقا جان! امید دارم خوب شوم.
برای مادر آقا فاتحه بخوانید و ایشان را به نرجس خاتون قسم بدهید. بگو: آقا جان! شنیدهام که شما خیلی به مادر مکرمهتان حضرت نرجس خاتون عشق میورزید. آقا جان! به مادرت قسمت میدهم دست ما را بگیر. آقا جان! وضعم خراب است و خودم میدانم و به محضر شما، نه جای دیگر اقرار میکنم. شما خلیفه اللّهی و پرونده اعمال من را میبینی و اشک میریزی، کمکم کن.
معلوم میشود که آقا جان چقدر ما را دوست دارد. خدا نکند که بگویند: آقا جان پرونده ما را که میبیند، دیگر اشک نمیریزد، خیلی درد است، مگر خود آقا جان عنایت کنند و بگویند: دیگر این دفعه پروندهات که به دست آقا جان رسید، آقا یک لبخند ملیحی زد و به شیخنا الاعظم دستور داد که اسمش را ثبت کن.
آقا جان! یعنی میشود؟ آرزو هست دیگر، یعنی میشود؟ تا حالا که قلبت را به درد آوردم قربانت بروم. آقا جان! به آن لحظهای که عمه جانت روی آن تلی که به تله زینبیه معروف شد، مدام مینشست و بلند میشد و روی سر میزد، مدام صدا میزد: وا محمّدا، آقا جان! دستم را بگیر، من بد جور در گناه غوطه خوردم، بد جوری دارم در این لجنزار دست و پا میزنم. آقا جان! بعید میدانم که دلت بخواهد یک محبّ تو در لجنزار گناه فرو برود و مدام دست و پا بزند، آقا جان! دستم را بگیر، به جان عمّه جانت، به جان مادرت دستم را بگیر.
جایی که دیگر خیلی گیر کردی و در تنگنا قرار گرفتی، بگو: آقا جان، آقای من، عزیز من! به آن لحظهای که مادرت بین در و دیوار صدا زد مهدی جان کجایی؟! من را دریاب...
«یا وصیّ الحسن و الخلف الحجّة أیّها القائم المنتظر المهدی، یابن رسول اللّه یا سیّدنا و مولانا،
إنّا توجّهنا و استشفعنا و توسّلنا بک إلی اللّه و قدّمناک بین یدی حاجاتنا، یا وجیهاً عنداللّه، إشفع لنا عنداللّه»
منبع: چهل حدیث