کوفیان و منتظران ظهور(1) (انتظار ظهور) ...
بررسی تاریخ کوفه و کربلا، و مقایسه و تطبیق آن با برهه کنونی، از آن جهت که در هر دو جامعه مساله انتظار رسیدن امام زمان، مطرح است، میتواند راهگشا و روشنکننده کاستیهای مدعیان شیعی انتظار باشد. در این سلسله مقالات سعی بر آن شده بین کوفه و کربلای سال 61 هجری و تهران قرن 15 هجری مقایسه و تطبیق انجام شود تا دلیل وقوع حادثه ی کربلا ، بعد از انتظاری که کوفیان برای رسیدن امامشان داشتند، مشخص شده و آفت های کنونی منتظران امام عصر(عج الله) نیز بدست آید.
آنچه مسلم است این میباشد که حوادث تاریخی، سلسله وار به هم مرتبطند؛ از این رو برای درک یک واقعه تاریخی و شناخت عوامل ایجاد آن، باید پیشینهکاوی آن پرداخت.
با توجه به مطلب فوق میتوان گفت برای بررسی تاریخ کوفه سال 61 هجری، ابتدا باید کوفه را از ابتدای تاسیس بررسی کرد و بافت جمعیتی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی آن را شناخت.
در سال 17 هجری، در زمان خلیفه ی دوم که فتوحات اسلامی از مشرق و مغرب در حال گسترش بود، مدینه به عنوان پایتخت، مکان مناسبی برای تجمع نظامیان و تصمیمگیریهای مهم سیاسی محسوب نمیشد؛ زیرا دوری این شهر از مرزها، باعث میشد در مواقع اضطراری امکان گسیل نیرو به سمت مرز فراهم نباشد. از این رو خلیفه دوم دستور تاسیس کوفه را ، به عنوان پایتخت جدید صادر کرد. موقعیت آب و هوایی، جغرافیایی و حاصلخیزی خاک، این منطقه را برای سکونت مناسب کرده بود.
کوفه در ابتدا به عنوان شهری نظامی پا گرفت و چهل هزار نیروی نظامی در آن مستقر شدند. رفته رفته و با گذشت زمان خانواده نظامیان نیز به این شهر پیوستند و خانهسازی و کشاورزی نیز رونق گرفت . در سال 37 هجری جمعیت کوفه تا 67000 نظامی، تخمین زده شده است که به این تعداد باید خانوادههایشان را نیز افزود.
بافت جمعیتی مردم کوفه، شامل اعراب حجاز و عراق، اعراب یمانی، ایرانیان، که به آنها موالی "دوستان/زیردستان" میگفتند، اعراب بادیه نشین و تعداد اندکی مسیحی، سریانی و یهودی بود.
در خصوص اعتقادات مردم کوفه باید گفت اکثریت مسلمانان کوفه را اهل جماعت تشکیل میدادند؛ یعنی کسانی که چهار خلیفه یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت علی راقبول داشتند.
دسته دیگر از مردم کوفه عثمانیها بودند که سه خلیفه تا عثمان قبول داشتند و حتی عدهای از آنان، حضرت علی(علیه السلام) عامل قتل عثمان میدانستند؛ از این رو دشمنی عمیقی با خاندان اهل بیت داشتند.
گروه بعدعلویان بودند که تفکراتی شبیه شیعه امروزی داشته و حضرت علی(علیه السلام) را به عنوان اولین امام و پیشوای مسلمانان میشناختند؛ تعداد این گروه در کوفه بسیار اندک بود.
لازم به ذکر است در میان اهل جماعت، 17000 صحابه پیامبر نیز وجود داشت، که به تعبیری «صاحب اسم» شناختهمیشدند. اینها کسانی بودند که عثمان را سرنگون کرده و جزو مدعیان حکومت بودند.
نکتهای زمینه تطبیق مطلب فوق با اوضاع کنونی را فراهم میآورد این است که در دوران حاضر نیز، افرادی به دلیل سابقه انقلابی که دارند، خود را صاحب اسم و محق دانسته و به تعبیری جزء مدعیان حکومت هستند.
در جامعه کوفه با بافتی که ذکر شد، توازن جمعیتی مساله مهمی برای حاکمان بودهاست. از این رو فرمانداران مختلف کوفه به روشهای متعددی سعی در ایجاد توازن بین جمعیت شیعی(علوی) با سایرین داشتهاند. در سال 50 هجری که زیاد بن ابی، والی کوفه بود، پنجاه هزار شیعه را، به بهانههای مختلف از کوفه اخراج نمود و به سرزمینهایی مانند خراسان فرستاد. البته تبعید شیعیان به مناطق دیگر باعث گسترش فرهنگ شیعی در مناطق دور افتاده سرزمین های اسلامی نیز شد. موالیان کوفه نیز از نظر تعداد در حال افزایش بودند. به طوری که حدود 20 تا 25 درصد جمعیت کوفه را تشکیل میدادند. معاویه در موارد متعدد، آن ها را به شهر های دیگر کوچاند و حقوق بیت المان آن ها را نیز قطع کرد.
روش دیگر ایجاد توازن دخالت در تربیت نسل شیعه و قرار دادن معلمانی با طرز فکر هماهنگ با دستگاه خلافت، برای فرزندان آنها بود. چنانچه هماکنون نیز کشورهای غربی اقدام به فراهم کردن بورسیه، امکان اقامت و تحصیل برای نخبگان و فرزندان سیاستمداران کشور میکنند، تا بتوانند در اولین فرصت، سیاستهای خود را توسط نیروهای داخلی نظام، که به همین منظور تربیت شدهاند، عملیاتی کنند.
جعل حدیث برای دامن زدن به اختلاف بین شیعه و اهل جماعت، عرب و عجم، و قومیتهای مختلف مسلمان از شگردهای معاویه برای کنترل جمعیت نا همگون مسلمانان بود. وی با پرداخت هزینههای مالی فراوان کسانی را برای ساختن احادیث جعلی اجیر میکرد. چنانچه امروز نیز مساله ی تفرقه بینداز و حکومت کن به عنوان یکی از راههای تسلط غرب بر دیگر کشور ها، مورد استفاده قرار میگیرد.
منبع: مصاف