چرا به حضرت مهدی « بقیه الله » میگوییم؟

چرا به حضرت مهدی « بقیه الله » میگوییم؟

چـرا به حـضـرت مـهـدی " بـقـیـه الـلّـه " میگوییم؟

 

چـرا به حـضـرت مـهـدی " بـقـیـه الـلّـه " میگوییم؟  شاید برای شما هم پیش آمده باشد که معنی کلمه « بقیه الله » چیست و چرا برای امام زمان (عج) استفاده میکنیم؟

 

نخستین سخنى که حضرت مهدى (علیه السلام) پس از قیام خود مى گوید، این آیه است:

- بَقِیَّهُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین ...

 

 

 

 

« بَقِیَّهُ الله » در آیه ۸۶ سوره هود، تفسیر به وجود مهدى (علیه السلام) یا بعضى از امامان دیگر شده است(۱)

از جمله در کتاب «اکمال الدین» از امام باقر (علیه السلام) چنین نقل شده:  نخستین سخنى که مهدى (علیه السلام) پس از قیام خود مى گوید، این آیه است: بَقِیَّهُ اللهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین.

سپس مى گوید: منم بقیه الله و حجت و خلیفه او در میان شما، آنگاه هیچ کس بر او سلام نمى کند مگر این که مى گوید: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللهِ فِی أَرْضِه .(۲)

 

 

آیات قرآن هر چند در مورد خاصى نازل شده باشد، مفاهیم جامعى دارد که مى تواند در اعصار و قرون بعد، بر مصداق هاى کلى تر و وسیع تر، تطبیق شود. 

درست است که در آیه فوق، مخاطب قوم شعیب اند، و منظور از « بقیه الله » سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهى است، ولى هر موجود نافع که از طرف خداوند براى بشر باقى مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، « بقیه الله » محسوب مى شود

 تمام پیامبران الهى و پیشوایان بزرگ « بقیه الله »اند تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سرسخت براى یک قوم و ملت باقى مى مانند از این نظر « بقیه الله »اند

همچنین سربازان مبارزى که پس از پیروزى از میدان جنگ باز مى گردند، آنها نیز « بقیه الله »اند و از آنجا که، مهدى موعود (علیه السلام) آخرین پیشوا و بزرگ ترین رهبر انقلابى پس از قیام پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) است، یکى از روشن ترین مصادیق « بقیه الله » و از همه به این لقب شایسته تر است، به خصوص که تنها باقیمانده بعد از پیامبران و امامان است. (۳)

 

 

 


(۱) کافى، جلد ۱، صفحه ۴۱۱، حدیث ۲؛ «بحار الانوار»، جلد ۱۰، صفحات ۱۵۳ و ۱۵۴، حدیث ۳، و جلد ۲۴، صفحات ۲۱۱ و ۲۱۲.

(۲) به نقل تفسیر صافى، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، جلد ۲۴، صفحه ۲۱۲؛ اعلام الورى، صفحه ۴۶۳ (دار الکتب الاسلامیه)؛ کشف الغمه، جلد ۲، صفحه ۵۳۴ (مکتبه بنى هاشمى تبریز)؛ کمال الدین، جلد ۱، صفحه ۳۳۰، حدیث ۱۶ (دار الکتب الاسلامیه).

(۳) گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج ۹، ص ۲۴۶. - منبع: نصر 19

 

 

 

 

 

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.
ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!