محافظ حضرت آقـا تعریف می کرد:
میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید. توی مسیر خلوت، آقا گفتن اگه امکان داره کمی هم من رانندگی کنم ...
و خلاصه فرمونو به دست گرفتن...
می گفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی ک یک سرباز انجا بود. تا آقا رو دید هل شد.زنگ زد مرکزشون گفت که یه شخصیت مهم اومده اینجا...!!
از مرکز گفتن که: کدوم شخصیت؟!!
گفت: نمیدونم کیه ولی گویا که آدم خیلی مهمـیه که حضرت آقا رانندشه!!
{بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبری مجله لثارات الحسین (ع) }