کربلا در بقیع (ویژه شهادت امام سجاد علیه‏ السلام)

کربلا در بقیع (ویژه شهادت امام سجاد علیه‏ السلام)

 

کربلا در بقیع (ویژه شهادت امام سجاد علیه‏ السلام) ...

 

 

 

با نگاهی به زندگی ائمه اطهار علیهم ‏السلام می‏توان دریافت که هر یک از آن بزرگواران، با چالش‏ های گوناگونی در طول زندگی و دوران امامت خویش روبه ‏رو بوده ‏اند که زاییده فرهنگ و شرایط زمانی و مکانی خاص آنها بوده است. چنان که از زمان امیرالمؤمنین علی علیه ‏السلام تا زمان غیبت امام زمان(عج)، هر یک از امامان مصیبت ‏ها و مشکلاتی را لمس کرده و صفحات خشک تاریخ و دل‏های مرده مردمان بی‏وفا را با چند قطره اشک، جانی بخشیده ‏اند. یکی از امامانی که با تأمل در زندگی ایشان، سیلاب اشک از دیدگان سرازیر می‏شود، امام سجاد علیه‏ السلام است.

 

معرفی امام سجاد علیه ‏السلام 
نامش علی است. پدرش امام حسین علیه ‏السلام و مادرش شهربانو. کنیه‏ اش ابوالحسن و ابومحمد و القاب مشهورش «زین العابدین»، «سید الساجدین» «زکیّ»، «امین» و «سجّاد» است. آن حضرت، بنا بر قول مشهور، روز جمعه چهارم ماه شعبان سال 38 ه . ق، در مدینه دیده به جهان گشود. زمانی که امام حسین علیه ‏السلام شهربانو را به همسری خویش برگزید، امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به آن حضرت فرمود: «از این کنیز با سعادت، خوب محافظت کن؛ زیرا از او فرزندی به تو می‏رسد که بهترین اهل زمین بعد از تو خواهد بود. او مادر اوصیاء و ذرّیه طیّبه من است».


دوران کودکی و نوجوانی
شهربانو، مادرِ امام سجاد علیه‏ السلام پس از تولد آن حضرت از دنیا رفت و کنیزی، تربیت ایشان را به عهده گرفت. امام تا دو سالگی در کوفه بود. سپس به مدینه هجرت کرد و تا سال شصت هجری که امام حسین علیه ‏السلام به سمت مکّه حرکت کرد، در آن شهر سکونت داشت. در این دوران که حدود بیست سال طول کشید، رویداد خاصی برای امام سجاد علیه‏ السلام نقل نشده است، امّا طبیعی و بدیهی است که ایشان در این دوران، به همراه پدر در فعالیت‏ های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شرکت داشته است.


ازدواج امام سجاد علیه ‏السلام 
طبق سنّت پیامبر اسلام صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ و سلم ائمه علیهم‏ السلام زمانی که شرایط مناسب فراهم می‏شد، همسری را برای خویش انتخاب می‏کردند. امام سجاد علیه ‏السلام نیز در سنّ هجده سالگی با فاطمه، دختر امام حسن مجتبی علیه ‏السلام ازدواج کرد. فاطمه که او را «امّ عبداللّه‏» می‏گفتند، زنی با کرامت بود. از امام باقر علیه ‏السلام روایت شده است: «روزی مادرم زیر دیواری نشسته بود که ناگاه صدایی از دیوار بلند شد و نزدیک بود بر سر مادرم خراب شود، ولی او با دست به دیوار اشاره کرد و فرمود که نباید بر سرم بریزی. با اشاره مادرم، دیوار میان زمین و هوا معلق ماند تا او از زیر آن بلند شد و کنار رفت. پس از رفتن مادرم دیوار بر زمین افتاد. به همین دلیل، پدرم صد اشرفی صدقه داد». امام سجاد علیه‏ السلام با این ازدواج، نسل امام حسین علیه ‏السلام را با نسل امام حسن علیه ‏السلام پیوند داد.


زندگانی پر درد
امام سجاد علیه ‏السلام پیش از واقعه کربلا با گریه‏ های عمه اش زینب کبری علیهاالسلام آشنا بود. او در دو سالگی گریه‏ های ایشان را بالای فرق شکافته جدش دیده بود. در دوازده سالگی نیز به همراه عمّه، برای جگر پاره پاره عمویش امام حسن علیه ‏السلام اشک ریخته بود و در کربلا غمبارترین داستان عالم را لمس کرده بود. او که از کودکی با مصیبت و درد آشنا بود، در حالی امامت را از پدرش تحویل گرفت که مظلومیت و شهادت پدر و آشنایانش را نظاره می‏کرد.


سرّ امامت طولانی
امام سجاد علیه ‏السلام حدود 35 سال امامت کرد. طولانی بودن مدّت امامت حضرت که از عمر بعضی از امامان علیهم ‏السلام نیز طولانی‏تر است، به چند دلیل است که مهم‏ترین آنها شهادت مظلومانه امام حسین علیه ‏السلام و ترس حکومت از تکرار چنین مسئله‏ ای بود که پیامدهای سختی نیز به دنبال داشت. دلیل دیگر، سیاست هوشمندانه امام سجاد علیه‏ السلام در برخورد با آنان بود. از آنجا که زمان‏ سنجی و شناخت شرایط زمانی و مکانی، لازمه امر خطیر رهبری جامعه است، امام سجاد علیه ‏السلام نیز با تیزبینی و هوشیاری خاصّی، شرایط را آماده مبارزه و جهاد نیافتند و با شیوه ‏های دیگری به مبارزه با خلفای جور برخاستند.


دفن شهدای کربلا
بنا بر روایات، کار کفن و دفن امام را، امام پس از او انجام می‏دهد. از امام رضا علیه‏ السلام نقل شده است که فرمودند: «حسین بن علی علیه‏ السلام در کربلا شهید شد و امام پس از او علی بن الحسین علیه‏ السلام با اینکه اسیر عبیداللّه‏ بود، با قدرت امامت خویش، برای تجهیز پدرش رفت و آنها ندانستند». آن حضرت به کمک قبیله بنی ‏اسد، بدن‏ های پاره پاره و غرقه به خون را با اشک دیده شست و به خاک سپرد.


در زنجیر، ولی آزاده
آزادگی و حرّیت را نمی‏توان در بند کرد؛ هر چند صاحبان آن به ظاهر در غل و زنجیر باشند. امام سجاد علیه ‏السلام ، عمه ‏اش زینب علیهاالسلام و برخی دیگر از خاندان پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ و سلم چنان خطبه‏ های بلیغ و رسوا کننده ‏ای ایراد می‏کردند که ستون‏ های کاخ ظلم را به لرزه درمی‏آورد و دل‏های به خواب رفته مردم را بیدار می‏کرد. معرفی خاندان حسین بن علی علیه‏ السلام و پرده ‏برداشتن از ظلم‏ها و فسق و فجور یزید و یزیدیان، عرضه اسلام واقعی و بالاتر از همه بیان مسئله حکومت و ولایت، غرور و هیبت آنان را درهم می‏شکست. آن حضرت مقابل همه مردم، اُمَرای تباهی و فساد مانند یزید و ابن زیاد را به اسم کوچک و با تحقیر و پستی، مخاطب قرار می‏داد که نشان می‏دهد عزّت، از آنِ اهل بیت علیهم ‏السلام و ذلّت برای دشمنان آنان است.

 

رسوایی یزید در نماز جمعه

روزی در دمشق خطیب جمعه ‏ای بر فراز منبر، یزید، معاویه و آل ابی‏ سفیان را ستود و به امیرالمؤمنین علی علیه‏ السلام و فرزندان ایشان دشنام داد. امام سجاد علیه ‏السلام سکوت مجلس را شکست و فریاد زد: «وای بر تو ای خطیب! خدا را به خشم آوردی و جایگاهت آتش است». ناگهان زبان خطیب بند آمد. امام سجاد علیه‏ السلام نیز از یزید اجازه خواست تا بالای منبر رود. یزید اجازه نداد، ولی اطرافیان اصرار کردند. یزید در پاسخ آنان گفت: «اگر او بالای منبر برود، مرا و آل ابی‏ سفیان را رسوا خواهد کرد». حاضران گفتند: «نمی‏تواند کاری کند، اجازه بده». یزید گفت: «اینان خانواده ‏ای هستند که دانش را به همراه شیر فراگرفته ‏اند». سرانجام با اصرار حاضران یزید اجازه داد و امام علیه ‏السلام بالای منبر رفته، چنان سخن گفت که دل‏ها از جا کنده شد و اشک‏ها جاری گردید. بدین ترتیب، مجلس متشنّج شد و پس از سخنرانی آن حضرت، تعدادی از جا برخاسته و رفتند.

 

مشکلات موجود در زمان امام سجاد علیه ‏السلام 


1. جوّ رُعب و وحشت
حادثه کربلا ضربه شدیدی به ارکان شیعه و دنیای اسلام وارد کرد. پیش از آن نیز قتل و تعقیب و شکنجه و ظلم صورت می‏گرفت، ولی کشتن پسران پیغمبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم ، اسارت خانواده او، شهر به شهر بردن آنان و بر نیزه کردن سر عزیز زهرا علیهاالسلام ـ در حالی که هنوز بودند کسانی که بوسه پیغمبر را بر آن لب و دهان دیده بودند ـ اعمالی بود که دنیای اسلام را مبهوت کرد. از این رو، رعب شدیدی تمام دنیای اسلام را فرا گرفت.


2. انحطاط فکری
از آنجا که تعلیم دین و ایمان و تفسیر آیات و بیان حقایق دین به قول پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ و سلم محدود شده بود، مردم از نظر اعتقادی و دینی به شدت پوچ و توخالی شده بودند. کار به جایی رسیده بود که حتّی نبوّت را به چالش می‏کشیدند و مقام خلفا را از پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم بالاتر می‏دانستند. افکار مردم، بازیچه دست حاکمان و پیرو هوا و هوس آنان شده بود.


3. فساد اخلاقی
در کتاب اغانیِ ابوالفرج آمده است: در سال‏های حدود 80 و 90 هجری تا 50 ـ 60 سال پس از آن، بزرگ‏ترین خواننده ‏ها، نوازنده ‏ها، عیّاش ‏ها و عشرت طلب‏ های دنیا یا اهل مدینه بوده ‏اند یا مکه! بدترین و هرزه ‏سراترین شعرا نیز در مکه و مدینه بودند و مهبط وحی الهی و زادگاه اسلام، مرکز فحشا و فساد شده بود. حتّی چهره‏ های معروفی از قریش و بنی‏ هاشم در این فحشا غرق بودند و مرکز این فسق و فجور، دربار و وابستگان به آن بود.


4. فساد سیاسی
اغلب شخصیت‏های بزرگ در زمان امام سجاد علیه ‏السلام ، سر در آخور آرزوها و خواهش‏ های مادّی خویش داشتند که به وسیله رجال حکومت برآورده می‏شد. امام سجاد علیه ‏السلام در آن زمان فرمودند: «ما نمی‏دانیم با مردم چگونه رفتار کنیم. اگر آنچه از رسول خدا صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله‏ و سلم شنیده‏ایم بازگو کنیم، می‏خندند و اگر ساکت باشیم، به وظیفه خویش عمل نکرده ‏ایم. در مدینه بیست نفر نیست که ما را دوست داشته باشد».


مسئولیت امام سجاد علیه‏ السلام 
با توجه به اوضاع دشوار و وضع فرهنگی زمان امام سجاد علیه ‏السلام ، آن حضرت بار سه مسئولیت را به دوش می‏کشید: نخست باید معارف دین را به مردم می‏ آموخت؛ زیرا بدون آشنایی مردم با دین نمی‏شود به آنان امیدوار بود. دوم آنکه باید مسئله امامت را که از ذهن‏ها دور شده بود برای مردم تشریح و بازسازی می‏کرد. مردم باید می‏دانستند که چه کسی لیاقت امامت را دارد و امثال عبدالملک نمی‏توانند جانشین پیامبرصلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم باشند. سوم آنکه باید خود را به عنوان امام معرفی می‏کرد و این امر در چنین خفقانی میسر نبود. از این رو، امام سجاد علیه‏ السلام بیش‏ترین تلاش خویش را صرف آشنا کردن مردم با آموزه‏ ها و احکام دینی کرد که ثمره تلاش سی و پنج ساله آن حضرت، تأسیس دانشگاه عظیم امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود.


ابعاد مبارزات امام سجاد علیه‏السلام 


1. افشاگری و رسوا ساختن دستگاه خلافت
از همان آغاز امامت و دوران اسارت، امام سجاد علیه ‏السلام با سخنرانی‏ های بلیغ و محکم خویش، یزید و یزیدیان را رسوا می‏کرد. شهادت امام حسین علیه ‏السلام افکار عمومی را متوجه وحشی‏گری یزید کرده بود، و امام سجاد علیه ‏السلام با توجه به این مسئله، با یادآوری مکرّر فاجعه کربلا اجازه نمی‏داد ظلم و جنایت آنان به فراموشی سپرده شود. با دیدن آب، گریه می‏کرد و زمانی که از او پرسیده می‏شد: «آیا غم و اندوه شما پایانی ندارد، می‏فرمود: «یعقوب، دوازده پسر داشت. وقتی یکی از آنان ناپدید شد، در مصیبت فراق او مویش سپید، کمرش خم و چشمانش نابینا شد؛ در حالی که فرزندش زنده بود. ولی من شهادت پدر، برادر و هفده تن از خاندانم را به چشم دیدم. چگونه حزن و اندوهم تمام شود و گریه ام کاهش یابد؟»


2. تبیین معارف دین با موعظه و نصیحت
امام سجاد علیه ‏السلام در جامعه با «بحران مدنیّت» روبه‏رو بود و ضدارزش‏ها جای ارزش‏های دینی را گرفته بودند و از اسلام در جامعه اسلامی و حتی شهرهایی مانند مکه و مدینه تنها نامی باقی مانده بود. از این رو، آن حضرت در تبلیغ پیامبر گونه خویش به فکر احیای احکام دین در جامعه بود، ولی خفقان شدید و قرار داشتن ایشان در زیر ذره بین حکومت، مانع از آن بود که امام علیه‏ السلام به طور مستقیم تبلیغ کند. از این رو، بهترین روش برای سوق دادن مردم به سمت دین، روش نصیحت و موعظه و استفاده از بیانات اخلاقی بود. حضرت با این شیوه نه تنها اسلام را معرفی می‏کرد، بلکه گاهی نیز در قالب بیان مسائل اخلاقی و مواعظ خویش، به مسئله امامت و ولایت می ‏پرداخت.


3. تبیین حقایق دین در قالب دعا
کارسازترین سلاحی که امام سجاد علیه ‏السلام برای مبارزه با دستگاه ظلم و احیای فرهنگ دینی در دست گرفت، بیان معارف و حقایق دین در قالب دعا بود. در دعاهایی که از زبان امام سجاد علیه ‏السلام می‏شنویم، دریایی از معارف ناب شیعی موج می‏زند و غواصان این دریای نورانی، هر یک به وُسع و توان خویش از این انوار الهی بهره‏مند می‏شوند. امام سجاد علیه‏ السلام بسیاری از اهداف و مقاصد خویش را در قالب دعا و مناجات بیان می‏کردند. افزون بر اینها، پرورش روح حرّیت و آزادمنشی و مبارزه با ذلّت و خواری از مسائلی است که در دعاهای امام سجاد علیه ‏السلام دیده می‏شود.


صحیفه سجادیّه، اُخت القرآن
صحیفه سجادیه کتابی مشتمل بر 54 دعا است که در موضوعات مختلف از امام سجاد علیه‏ السلام نقل شده و فرزندان آن حضرت، یعنی امام باقر علیه ‏السلام و زید آن را می ‏نوشتند. پس از آن نیز، امام باقر، امام صادق علیهماالسلام ، زید و یحیی وظیفه خود دیدند آن را حفظ کنند تا به دست عمّال حکومت نیفتد. این کتاب که به «خواهر قرآن»، «زبور آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم» و «انجیل اهل بیت علیهم‏السلام » معروف است از مهم‏ترین منابع گرانبهای معارف الهی است که تاکنون حدود هشتاد شرح بر آن نوشته شده است.


نکته‏ای مهم درباره صحیفه سجادیّه
صحیفه سجادیّه، تنها شامل راز و نیاز و مناجات با خداوند نیست، بلکه از قالب دعا برای بیان مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عقیدتی استفاده شده است. در بعضی از این دعاها، از نقش و موقعیّت ویژه رهبران الهی و اهل بیت علیهم ‏السلام و ویژگی ‏های آنان سخن به میان آمده است که به منزله مبارزه‏ ای با حکومت اموی و به چالش کشیدن و نفی مشروعیت آن است. به همین دلیل، فرزندان امام سجاد علیه ‏السلام آن کتاب و دعاها را به عنوان ستون و زیربنای مبارزاتی ائمه علیهم ‏السلام علیه خلفای ظلم، مخفی نگه می‏داشتند. اگر صحیفه سجادیّه تنها شامل دعا و مناجات بود، دلیلی برای مخفی نگه داشتن آن وجود نداشت. بنابراین، صحیفه افزون بر اینکه شامل دعا و مناجات است، شمشیری در برابر حکومت اموی به شمار می‏ آید.


شخصیت علمی امام سجاد علیه‏ السلام 
تاریخ گواهی می‏دهد که دانشگاه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام ، در نتیجه حرکت علمی امام سجاد علیه‏ السلام به وجود آمده است و چه بسا ترتیب یافتگان مکتب پربار امام چهارم علیه ‏السلام ، از اصحاب دین و دانش آن دو امام همام بوده ‏اند. در شمار اصحاب و شاگردان امام سجاد علیه ‏السلام با چهره ‏هایی رو به ‏رو می‏شویم که محققان و نویسندگان کتب رجال، از ایشان به عنوان «فقیه» یاد کرده ‏اند؛ یعنی آنان در مسائل دین و احکام شریعت، صاحب نظر بوده ‏اند.


نقش امام سجاد علیه‏ السلام در حیات علمی
با نگاهی به زندگی اصحاب امام سجاد علیه ‏السلام در می‏ یابیم که آن حضرت در حیات علمی خویش، دو نقش اساسی را ایفا کرده ‏اند:
نخست استمرار بخشیدن به حیات علمی نیروهایی که محضر پیامبر، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم ‏السلام را درک کرده بودند، ولی برای تحکیم مبانی فکری، عقیدتی و عبادی خویش به مرجعی نیاز داشتند؛ شخصیت‏هایی مانند سُلیم بن قیس هلالی، ابوالاَسْوَد دُئِلی، حبیب بن ثابت، جابربن عبداللّه‏ انصاری و بسیاری دیگر.
دوم تجدید بنای پایه ‏های معرفت میان نسل‏هایی که در دوره استبداد امویان به محیط دینی و فرهنگی جامعه گام نهادند؛ جوانان و نوجوانانی که دین خویش را از عمّال خودفروخته و علمای درباری فرا گرفته بودند. امام سجاد علیه‏ السلام می ‏بایست این نیروها را به سوی دانش حقیقی و اسلام واقعی جذب می‏کرد و آنان را برای شرکت در کلاس‏های دانشگاه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آماده می‏ساخت؛ چهره ‏هایی مانند اَبان بن تَغْلِب، اسماعیل بن عبدالرحمن، اَبان بن ابی عیّاش، ابوحمزه ثمالی و....


و امّا شهادت
بیشتر علما مانند کلینی رحمه ‏الله ، سنّ امام سجاد علیه‏ السلام را هنگام شهادت، پنجاه و هفت سال نوشته ‏اند. از اخبار چنین بر می‏ آید که ولید بن عبدالملک یا هشام بن عبدالملک آن حضرت را با زهر مسموم کرده، به شهادت رسانده است. آن شب امام سجاد علیه‏ السلام وضو گرفتند، نماز خواندند و در پایان شب، شربت شهادت نوشیدند. شهر مدینه در عزای امام سجاد علیه ‏السلام سیه ‏پوش شد و از زمین و آسمان، آثار اندوه نمایان بود. پیکر شریف آن حضرت را در قبرستان بقیع، کنار قبر مطهر عمویش امام حسن علیه‏ السلام به خاک سپردند.


نمونه ‏ای از مکارم اخلاق امام سجاد علیه‏ السلام 
زمانی که تاریکی، خیمه سیاه خود را بر شهر مدینه می‏گسترانْد، و حاکمان و زراندوزان تا صبح به عیاشی و خوشگذرانی مشغول می‏شدند، صدای گام ‏های مردی به گوش می‏رسد که کیسه غذایی بر دوش گرفته و به سمت خانه‏ های فقرا پیش می‏رود و در حالی‏که صورت خود را پوشانیده است، غذاها را میان آنان تقسیم می‏کند. فقرا هر شب منتظر او هستند و با آمدنش به یکدیگر بشارت می‏دهند که صاحب اَنبان آمد. پس از شهادت امام سجاد علیه‏ السلام آشکار شد که صاحب اَنبان کسی جز زین‏ العابدین و سیّدالساجدین علیه‏ السلام نبوده است و صد خانواده از فقرا و بیچارگان مدینه به کمک آن حضرت روزگار خویش را سپری می‏کرد. پس از شهادت امام علیه‏ السلام ، آثار کیسه‏ ها بر دوش مبارک حضرت پیدا بود.


عبادت امام سجّاد علیه ‏السلام 
یکی از القاب امام چهارم علیه ‏السلام ، زین العابدین یعنی زینت عبادت‏ کنندگان است. آن حضرت عابدترین شخص روزگار خویش بود. زمانی که برای نماز وضو می‏گرفت، لرزه بر اندام شریفش می‏ افتاد و رنگ چهره ‏اش متغیّر می‏شد. چنان نماز می‏خواند که گویا نماز وداع می‏خواند و وقتی به سجده می‏رفت، سر برنمی‏داشت تا زمانی که عرق آن حضرت سرازیر می‏شد. در نماز به طور کلی از دنیا فارغ می‏شد و می‏فرمود: «مگر نمی‏دانید در پیشگاه چه خداوند عظیمی می ‏ایستم و با چه کسی مناجات می‏کنم؟»


نمونه ‏ای از اعجاز امام سجاد علیه ‏السلام 
روزی امام سجاد علیه ‏السلام با عدّه ‏ای از خاندان و یارانش به باغی رفتند. سفره‏ای گسترده شد و همه بر سر سفره حاضر شدند. در این هنگام، آهویی از سوی صحرا آمد و ناله ‏کنان نزد امام علیه ‏السلام رفت. اطرافیان شگفت‏زده پرسیدند: «یابن رسول اللّه‏! آهو چه می‏گوید؟» حضرت فرمود: «او می‏گوید که سه روز است چیزی نخورده‏ ام. دست به او نزنید تا بگویم با ما غذا بخورد». آنان پذیرفتند و حضرت آهو را صدا زد. آهو مشغول خوردن بود که یکی از یاران حضرت، بر پشت آهو دست مالید و سبب فرار آهو شد. امام فرمود: «مگر نگفتم به او دست نزنید؟» آن مرد سوگند خورد که نیّت بدی نداشته است. بدین ترتیب، آهو با دعوت امام علیه ‏السلام بازگشت و وقتی سیر شد، صدایی کرد و رفت. از حضرت پرسیدند: «آهو چه گفت؟» فرمود: «برای شما دعا کرد».


نصیحت امام سجاد علیه ‏السلام 
امام در اندرزی به مردم فرمودند: «ای مردم! از خداوند بترسید و آگاه باشید که به سوی او باز می‏گردید و هر کس کردار نیک و بدش را در برابر خویش خواهد یافت؛ اگر چه دوست دارد بین او و کار ناپسندش فاصله زیادی باشد... به درستی که مرگ به سوی تو شتاب گرفته و تو را می‏جوید... بدان که اوّلین پرسش از تو درباره پروردگار توست که او را می ‏پرستیدی، و از پیامبری که به سویت فرستاده شده بود، و دینی که بدان گرویده بودی، و کتابی که می‏خواندی و امامی که رهرو او بودی، و عمرت که در چه کار به پایان رسانیدی، و دارایی تو که از چه راهی به دست آوردی و در چه راهی خرج کردی...».


سه مصیبت
امام زین العابدین علیه ‏السلام فرموده ‏اند: «بیچاره فرزند آدم که در هر روزی به او سه مصیبت وارد می‏شود و از هیچ یک عبرت نمی‏گیرد که اگر عبرت بگیرد، امر دنیا بر او آسان می‏شود: مصیبت اوّل آنکه هر روز از عمر او یک روز کم می‏شود، ولی به اندازه از دست دادن دِرهمی ناراحت نمی‏شود. مصیبت دوّم آنکه هر روز به حساب خویش می‏ افزاید که اگر از حلال باشد حساب دارد و اگر حرام باشد عقاب. مصیبت سوّم که از این دو بزرگ‏تر است آنکه هر روز یک منزل به آخرت نزدیک‏تر می‏شود، ولی نمی‏داند که وارد بهشت می‏شود یا به دوزخ می‏رود».


سلامی به ائمه بقیع علیهم ‏السلام 
سلام بر شما ای پیشوایان هدایت خلق! سلام بر شما ای اهل تقوای کامل! سلام بر شما ای حجت‏های خدا بر اهل دنیا! سلام بر شما ای قائمین به قسط! سلام بر شما ای اهل صفا و اخلاص! سلام بر شما ای خاندان پیامبر! سلام بر شما ای اهل مناجات و رازداران خداوند! شما تبلیغ دین و نصیحت خلق و صبر در راه خدا کردید و امّت، مقام و شأن شما را تکذیب کردند و به شما آزار رساندند. شما همه را بخشیدید و گواهی می‏دهم که شما امامان هادی و راهنمای خلق هستید و اطاعت شما واجب و سخن شما صدق و حقیقت است... من بنده ‏ای گناهکار و خطاکارم که به گناهانم اعتراف می‏کنم و امیدم فقط شفاعت شماست، و خداوند به واسطه شما مرا از سقوط در مهلکه‏ ها نجات دهد...

 

آرزوی بقیع 
در آن وادی که باشد قبله اهل یقین آنجا    ***   خوشم گر قسمتم گردد که تا سایم جبین آنجا 
در این ایّام، دیدار بقیعم آرزو باشد    ***   که ریزم اشک غم از داغ زین‏العابدین آنجا 
ندانم حال ذرّات جهان چون بود آن روزی    ***   که شد آن آفتاب عِلم پنهان در زمین آنجا 
خموش از باد کین شد شمع محراب عبودیت    ***   در آن وادی که شد پرپر شبی گلهای دین آنجا 
علی بن الحسین از ماجرای کربلا با خود    ***   به زیر خاک برده خاطری اندوهگین آنجا 
«مؤید» را به دل شوق بقیع و کربلا باشد    ***   که هم ساید جبین آنجا که هم بوسد زمین آنجا

سیدحسن یوسفی

 

منبع: سبطین

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است.
ارسال نظر برای این مطلب غیر فعال شده است!