یکی از علتهای طولانی شدن غیبت امام عصر (علیه السلام) خودخواهی انسان هاست ...
تا زمانی که منیت و خودخواهی به جای خداخواهی باشد، همین است. این درحالی است که شرط ظهور حضرت ولی عصر(علیه السلام) این است که ما خود را تغییر دهیم و خودخواهی را از خود دور کنیم، امام نقصی ندارد بلکه ما باید شرایط را عوض کنیم.
درحالی که باید بر روی این مساله کار کنیم و به درد نبود حضرت برسیم و توجه داشته باشیم، تا وقتی که دست تقاضا و تشنگی به سوی حضرت دراز نشد، امام ظهور نمی کند. دلائل تاخیر در فرج امام زمان(علیه السلام) همان دلائلی است که منجر به شهادت امام حسین(علیه السلام) و اصحاب و یارانش گردید و آن چیزی نیست جز اینکه ما اولویت ائمه را بطور مقطعی در زندگی خود قبول داشته و پیاده می کنیم و این اولویت و ولایت در تمام شئون زندگی ما دیده نمی شود.
حجت الاسلام مسعود عالی در سخنانی با این موضوع پاسخ می دهد:
یکی از علت های طولانی شدن غیبت امام عصر(علیه السلام) از خودخواهی انسان هاست، تا زمانی که منیت و خودخواهی به جای خداخواهی باشد، همین است. این درحالی است که شرط ظهور حضرت ولی عصر(علیه السلام) این است که ما خود را تغییر دهیم و خودخواهی را از خود دور کنیم، امام نقصی ندارد بلکه ما باید شرایط را عوض کنیم.
سه شرط اصلی برای ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ذکر شده است؛ شرط اول اینکه ما تشنه و خواهان حضرت باشیم و غافل و بی درد نباشیم، شرط دوم این است که حالا که خواهان او شدیم او را برای خود و اهداف کوچک خود نخواهیم. بلکه او را برای اهداف بلند او بخواهیم فداکارانه نه خودخواهانه و شرط سوم که نتیجه دو شرط دیگر است این است که اگر کسی خواهان حضرت باشد فداکارانه و صمیمانه و صادفانه خود را برای امام بخواهد عملا در راستای اهداف حضرت تا جایی که می تواند زحمت می کشد بنابراین تا جایی که از دستتان بر می آید زمینه ظهور حضرت را فراهم کنید.
در بسیاری از مواقع دوست داریم امام زمان(علیه السلام) ظهور کند اما از نبود و نیامدنش هم دردمان نمی آید، چون عادت کردیم به غیبت و نبودن امام، وقتی از حضرت صحبت می کنیم، مانند داستان، افسانه و اسطوره با این مساله برخورد می کنیم، یعنی به عنوان یک واقعیت ملموس که حضرت در حبس است، به آن نگاه نمی کنیم.
درحالی که باید بر روی این مساله کار کنیم و به درد نبود حضرت برسیم و توجه داشته باشیم، تا وقتی که دست تقاضا و تشنگی به سوی حضرت دراز نشد، امام ظهور نمی کند.
همچنین باید خواهان حضرت شویم و امام را خودخواهانه برای خود نخواهیم، این درحالی است که انسان خیلی خودخواه است گاهی دین خدا و ائمه را هم برای خودش می خواهد، امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه به اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: من شما را برای خدا می خواهم، اما شما من را برای خودتان می خواهید اگر با میل شما رفتار نکنم با من نیستید. این سخن نشان می دهد که بسیاری از مردم امام را برای خودشان می خواهند.
بسیاری از ما حضرت را برای رفاه و راحتی خود می خواهیم بنابراین اگر امام را خوادخواهانه برای خود بخواهیم دیگر امام خواهی نیست. شب اول قبر سوال می کنند که امامت چه کسی بود، این سوال خیلی ساده است پس چرا بعضی ها نمی توانند جواب دهند، این سوالات خیلی هم سخت است چون این سوالات را از روح و جان انسان می پرسند.
این سوالات نشان می دهد که حقیقت روح و جان انسان در دنیا چه کسی بوده است و تحت تربیت چه کسی بوده، کسی می تواند به این سوالات جواب دهد که در دنیا امام را برای خودش نخواسته چون اگر که اگر اینطور نباشد آنجا می گوید امام من نفسم بوده است.
باید برای این مساله تمرین کنیم، یکی از تمرین ها برای بیرون آمدن از خودخواهی خواندن زیارت آل یاسین است، به این معنی که حق همان است که شما دوست دارید و باطل آن است که شما دوست ندارید، دوست داشتن و نداشتن امام مهم است نه خودمان، اگر این معیار را در زندگی پیاده کنیم آنوقت می توانیم بگوییم منتظر واقعی امام هستیم.
وحال نگرشی به زیارت آل یاسین
سلام علی آل یس
درود بر آل یاسین
زیارت آل یاسین، یکی از زیارتهای مشهور حضرت صاحب الامر، علیه السلام، است. راوی و ناقل این زیارت جناب ابو جعفر محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک جامع الحمیری القمی است که همه علمای رجال و بزرگان راوی شناس از او به بزرگی و قداست یاد کرده اند. او صاحب کتابهای متعددی بود که ظاهراً چیزی از آنها در دست نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری می زیسته مکاتبات بسیاری با ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر، علیه السلام، داشته و به افتخار جواب نائل آمده است. توقیعات متعددی به وسیله او نقل شده است که جمله آنها توقیعی است که متضمن زیارت شریف آل یاسین است.
چرا بر خاندان پیامبر درود می فرستیم؟
این سلام نخست از لطافت و ادب خاصی برخوردار است; زیرا گر چه این زیارت شریفه زیارت امام زمان، علیه السلام، است و همه سلام های بعدی به آن وجود مقدس اختصاص دارد; در اولین گام، سلام است بر همه این خاندان و درود ست بر تمامی این دودمان.
گویا چنین گفته اند که: تو که زائری و می خواهی مرا زیارت کنی، تو که مایلی بر من سلام و درود داشته باشی، ادب اقتضا می کند که اول به همه خاندان من، آباء گرامی و اجداد طاهرین من سلام کنی و درود بر آنها را، حتی بر سلام خاص من مقدم داری. آنان پدران و اجداد من هستند و از هر جهت احترام و اکرامشان لازم می باشد .
ظاهراً سلام بر خاندان رسالت، علیهم السلام، به عنوان «آل یس » از دو آیه شریفه قرآن استفاده شده است; یکی نخستین آیه سوره مبارکه یس است. در روایات رسیده است کلمه «یس »، اولین آیه این سوره نام حضرت ختمی مرتبت است که به نقل یک حدیث در این جهت بسنده می کنیم.
عن سفیان بن سعید الثوری عن الصادق، علیه السلام، قال له: یا ابن رسول الله، ما معنی قول الله عز و جل «یس»؟ قال: اسم من اسماء النبی و معناه یا ایها السامع الوحی. 1
سفیان ثوری به حضرت صادق، علیه السلام، عرضه داشت: ای پسر رسول خدا، معنای کلام پروردگار عز و جل «یس» چیست؟ فرمود: نامی است از نام های پیامبر و معنایش، ای شنونده وحی است.
احادیث بسیاری در تأیید این که مراد در این آیه سلام بر اهل بیت پیامبر خاتم، صلی الله علیه وآله، است، رسیده است که به عنوان نمونه یکی از آنها را بیان می کنیم ؛
حضرت صادق علیه السلام، از امیرالمؤمنین علیه السلام، نقل فرموده است که درباره آیه شریفه «سلام علی آل یس »، فرمود: «یس محمد و نحن آل یس؛ یس محمد است و ما خاندان و دودمان یس هستیم. » 2
مفسرین خاصه و عامه در تفاسیرشان از ابن عباس آورده اند که: « آل یس آل محمد، علیهم السلام اند»; و یا «ما آل محمد آل یس هستیم .» 3
سفیان ثوری به حضرت صادق، علیه السلام، عرضه داشت: ای پسر رسول خدا، معنای کلام پروردگار عز و جل « یس » چیست؟ فرمود: نامی است از نام های پیامبر و معنایش، ای شنونده وحی است
السلام علیک یا باب الله و دیان دینه
« سلام بر تو ای باب خدا (وسیله ارتباط و ایصال خلق به حق) و دیان دین او (حاکم دین خدا) »
این سلام نیز، مانند سلام قبل وبسیاری از سلام های بعد، مشتمل بردو قسمت است و در آن به حضرتش به دو عنوان عرض سلام داریم: یکی به عنوان باب الله و دیگری به عنوان دیان دین الله.
عنوان اول که باب الله است عنوانی است که شاید روایات رسیده ازحضرات معصومین علیهم السلام در این زمینه به حد تواتر برسد که این خاندان باب الله اند؛
حضرت صادق علیهم السلام فرمود:
«الاوصیاء هم ابواب الله التی یؤتی منها و لولاهم ما عرف الله عزو جل و بهم احتج الله تبارک وتعالی علی خلقه ؛ جانشینان پیامبر همان ابواب الله اند، درهایی که از طریق آنهامی توان به حق رسید. اگر آنها نبودندهرآینه خدای - عزو جل - شناخته نمی شد. خدا به وسیله آنان بربندگانش احتجاج نموده است.» 4
حضرت باقر علیه السلام فرمود: «نحن حجة الله و باب الله ؛ مائیم حجت خدا و ماییم باب الله » 5
در دعای ندبه نسبت به امام زمان علیهم السلام می خوانیم:
« أین باب الله الذی منه یؤتی؟ کجاست آن باب اللهی که از طریق او می توان به خدا رسید؟ »
باب الله یعنی چه؟ خاندان رسالت علیهم السلام ابواب الله هستند و امام زمان علیهم السلام باب الله است به چه معنی
می باشد؟
باب یعنی در. در این تعبیر جنبه تشبیهی مورد نظر است والا معلوم است خدا در محلی قرار ندارد که دری داشته باشد تا این خاندان عنوان بابی و دری داشته باشند.
برای روشن شدن مطلب، مناسب است خصوصیات در را درنظربگیریم ؛
خانه ای را با در و دیوارتصور کنیم . باغی را با دری مجسم سازیم. نقش در، در این خانه و باغ چیست؟ از این در چه کاری برمی آید و این در، چه کاره است؟
نخستین جهتی که نسبت به درمورد توجه و نظر است جهت طریقی آن است یعنی هر کس می خواهد وارد خانه شود یا در باغ قدم بگذارد، راه صحیح و طریق مناسب آن وارد شدن از در است که اگر ازدیوار وارد شد ، کار نابجایی کرده وچه بسا به مقصد نرسد و آسیبی متوجه او گردد . عقل و شرع چنین کسی را مذمت می کند.
همان گونه که باب و در وسیله ارتباط است که هرکسی بخواهد به طور صحیح وارد خانه ای شود بایداز در وارد گردد یا بخواهد به شهری داخل شود باید از دروازه بیاید ، این خاندان هم باب و در هستند ; هرکسی می خواهد به خدا برسد و به مقام قرب حق نائل آید و بهره ای ازکمالات ربانی ببرد، باید از طریق این خاندان قدم بردارد و از این باب داخل شود بیاید وإلاّ به مقصد نرسیده خسته می ماند و چه بسا به پرتگاهی داخل شود و خسران و زیانی برای خود ودگران به بار آورد.
جهت دیگری که در بحث باب قابل توجه است این است که ؛ در ،عنوانی است برای احترام یا اهانت و سمبلی برای تجلیل یا تحقیر و نشانی برای اظهار محبت و دوستی یا عداوت ودشمنی.
گاهی انسان می خواهد به محضر شخص بزرگی شرفیاب شود و بوسه ای بر دست عالم ربانی بگذارد و ادای احترامی نسبت به شخصیتی داشته باشد ولی به دیدارخود او موفق نمی شود; می آید برآستان و در خانه او بوسه ای می زند ;به باب او ادای احترامی می نماید و ازآستان او تبرک می جوید .
خاندان رسالت علیهم السلام ابواب الله اند و امام زمان علیهم السلام باب الله .
اگر می خواهید به خدااحترام بگذارید ; بدرابتدا باید به این بزرگواران احترام و اظهار محبت کرد ؛
اینجاست که سر احادیث بسیاری که به این مضمون رسیده ودر زیارت جامعه هم می خوانیم روشن می شود که چرا « من والاکم فقد و الی الله و من عاداکم فقد عادی الله و من احبکم فقد احب الله و من ابغضکم فقد ابغض الله و من اعتصم بکم قد اعتصم بالله .» 6
ولایت و عداوت و دوستی ودشمنی اینان محبت و بغض حق متعال است . آخر باب الله هستند.همان طور که اگر به در خانه کسی نگاه غضب آلوده کنی به صاحب خانه نیز به تحقیق جسارت کرده ای.
هر چند عصر، عصر غیبت است، باب الله برای اهل الله مفتوح است.هر کسی از این در ، وارد شود ، به سعادت رسید و هر کس به دری دیگر رونمود - ولو به تصور این که چون عصر غیبت است و آن باب مسدود; پس... (!) - جز زیان و خسران برای خود و دگران چیزی عائدش نگردید.کیست که رو به سوی او کرد و درخانه باب الله را کوبید و در به رویش باز نشد؟ اگر از در صدایی نیامد ، اشکال از باب دل من است!
نکته دیگری که در مورد در قابل توجه است ، ارتباط و تناسبی است که میان در و آنچه در پس در است موجود است ؛
نوعا کم و کیف باب بیان گر وراء باب است ، کوچکی وبزرگی ، رفعت و عظمت یا پستی وحقارت و سایر خصوصیات درمی تواند معرف خانه و صاحب خانه باشد که اگر تناسبی نداشته باشدمی گویند این در به این خانه نمی خورد .
نقل شده است :
" کسی در خانه ای را دید بسیار با عظمت و رفعت. باتوجه به همین ارتباط و تناسب - که این در بزرگ و رفیع نشانه وجودشخصی کریم و گشاده دستی درپس این در و میان این خانه است - به طمع افتاد و مسألتی نمود ولی عطای کمی به او کردند . گفت: یا درتان راکوچک کنید یا بخششتان را متناسب با این در قرار دهید ."
آری، این خاندان باب الله اند. مقام بابی و منصب دری آنان باید با مقام ربوبی مناسبتی داشته باشد تا کسی نگوید این در به این خانه نمی خورد واین باب تناسبی با این بیت و صاحب این بیت ندارد . اینان باب هستند اماباب الله; در هستند اما دری که می خواهد وسیله ارتباط خلق با خالق باشد و بابی که مردم از آن به حق برسند و به مقام قرب او نائل آیند .
از آغاز عالم همه انبیای و اوصیای گرامی آنهاباب الله بودند . در هر عصر و زمانی خدا دری گشود و بابی برای هدایت ووصول خلق باز نمود تا آن که سرانجام مقام باب اللهی به وجودمقدس امام زمان رسیده است که دیگر پس از او بابی نیست ؛ بلکه اکنون او تنها در وآخرین در عالم می باشند .
باب الله برای اهل الله باز است !
هر چند عصر، عصر غیبت است، باب الله برای اهل الله مفتوح است.هر کسی از این در ، وارد شود ، به سعادت رسید و هر کس به دری دیگر رونمود - ولو به تصور این که چون عصر غیبت است و آن باب مسدود; پس... (!) - جز زیان و خسران برای خود و دگران چیزی عائدش نگردید.کیست که رو به سوی او کرد و درخانه باب الله را کوبید و در به رویش باز نشد؟
اگر از در صدایی نیامد ، اشکال از باب دل من است !
بر او به عنوان باب اللهی سلام و درود می فرستیم و مگر می شود باب الله مسدودباشد و پاسخ سلام را ندهد ؟!
اگر پاسخی نمی شنویم ، اشکال از باب دل خودمان است ، باب دل من مسدود است که آن باب را مسدود می نگرم. دریچه قلب من بسته است که آن در را بسته می بینم.
________________________________________
پی نوشتها:
1. تفسیر برهان، ج 1، ص 19
2. مطلع الانوار، ص 170
3. عیون اخبارالرضا، ج 2، ص 274
4. معانی الاخبار، 22; تفسیر برهان ج 4، ص 3
5. تفسیر ابوالفتوح ج 9، ص 338; تفسیر مجمع البیان ج 8، ص 456; ده قرائت، ص 451
6. تفسیر مجمع البیان ج 8 ، ص 457 ; تفسیر قرطبی ج 15 ، ص 119; تفسیر آلوسی ج 23، ص 142
________________________________________
منابع :
منتظران منجی
برگرفته از کتاب « سلام بر پرچم افراشته، شرح سلامهای زیارت آل یاسین » با اندکی تصرف و تلخیص